تاثير فرهنگ بر معماري
تعداد نظرات : 0
تاثير فرهنگ بر معماري
معماری به عنوان یک پدیده اجتماعی از فرهنگ نشأت گرفته و بر آن تاثیر میگذارد و آینهای است از اندیشههای انسان در رابطه با فضا، زیبایی شناسی، و فرهنگ. به همین سبب سبک معماری هر دوره انعکاسی از فرهنگ و هنر آن محسوب میشود و با دگرگونیهائی که در سایر عرصه های زندگی و هنر به وقوع میپیوندد، متناسب است و هر سبک جدید معماری بر اصول، روشها و سنتهای سبک پیشین استوار است، به همین خاطر بین سبکهای گوناگون معماری رابطهای استوار وجود دارد و مرزبندی بین آنها دشوار به نظر میرسد. …
نقاط عطف در مسیر فرهنگ و خلاقیت از مهمترین عوامل پیدایش و مکاتب
متفاوت معماری میباشند. هر تمدن و فرهنگ جدیدی از نقطهای شروع میشود که
تمدن و فرهنگ قبلی به بن بست رسیده و یا با بحران مواجه شده باشد، ولی مسیر
آن در ادامه و تکامل مسیر قبلی و تاریخی خود می باشد و صرفاً در مقاطعی به
بازسازی ساختار خود می پردازد. بنابراین با توجه به تاثیر مستقیم فرهنگ در
معماری، طبیعی است که تغییرات فرهنگ باعث دگرگونی در مبانی و مفاهیم موثر
در پیدایش معماری میشود و در نتیجه آن، اندیشههای متفاوت معماری به وجود می
آید که تعیین کننده شیوههای تعامل بین مفاهیم نظری و فرهنگی به طور عام و
مفاهیم نظری و فضای معماری به طور خاص میشود.
جهت گیری فرهنگها، همواره
بر مبنای فطرت بشری و اندیشه او انجام میشود و همین مسیر در شکلدهی به فضای
زیست و پیدایش معماری موثر است. چرا که این فضا به عنوان یک نیاز بشری
مطرح است و اینگونه نیازها همواره در مسیر عقل و فطرت الهی پاسخ داده
میشوند. بنابراین معماری را قبل از اینکه یک تخصص فنی بدانیم یا از نظر
هنری به آن بنگریم، باید به جنبه فرهنگی آن توجه کنیم. فضای معماری بر
مبنای مفاهیم فرهنگی در عرصه زمان به رشد و تعالی میرسد و در بعد مکان تجلی
می یابد. هنر به عنوان یک سیستم ارتباطی با زبان و فرهنگ در ارتباط میباشد
و برای دریافت پیام موجود در آن، باید زمینه فرهنگی ای که هنر در مسیر آن
بوجود آمده، مورد شناخت و مطالعه قرار گیرد، در غیر این صورت مفاهیم آن به
خوبی قابل درک نخواهد بود. یکی از وظایف هنرمند در این میان آن است که
افراد عادی را در جهت نظم بخشیدن به جهان فرهنگی شان یاری دهد. و در حقیقت
هنرمند باید نشانههای طبیعت را با بیانی قویتر و خواناتر برای مردم عادی به
منصه ظهور برساند و موانع را برای آنان رفعه کند.
مردم هر دوره به زبان
خاص آن دوره صبحت میکنند و معماری را نیز به همان زبان میفهمند. زبان عصری
زبان زندهای است که از زندگی، مسائل روز جامعه و تکنولوژی و علم روز تغذیه
میکند. اگر حضور معماری در زندگی و مسائل یک عصر کمرنگ شود، این فقر حضور
به زبان و فرهنگ هم منتقل میشود و اگر زبان و فرهنگ از حضور معماری تهی
شود، نه تنها راه ورود به معماری آینده، بلکه حتی راه ادراک معماری گذشته
مسدود میگردد. برای رجوع به معماری گذشته و برای ورود به معماری آینده باید
از درون معماری حال گذر کرد.
هر اندیشه معماری را در ادامه بر پایه
مسیر گذشته آن باید شناخت و هیچگاه نباید با تفکیک این اندیشه ها زمینه
فراموشی مفاهیم گذشته را فراهم کنیم. هر الگویی با توجه به نیاز آن دوره و
برای پاسخگویی به آن بوجود میآید. الگوهای گذشته مطرود نیستند و الگوهای
حال هم اگر پاسخگوی نیاز حال باشند طرد نخواهند شد.
به هر سوالی باید
پاسخی مناسب داد. یک صورت مسئله فارسی دری را با فارسی باستان یا با زبان
انگلیسی جواب نمیدهند. هر الگویی که مطابق نیازها و فرهنگ ما باشد میتواند
با انعطاف و تغییرات مناسب جایگزین مسائل معماری و فرهنگی باشد.
خصوصیات
فرهنگی هر عصری را می توان در معماری آن شناخت، زیرا وقتی معماری تحت
تاثیر شرایط متفاوت یک دوره بوجود آید مثل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و
فرهنگی و … به محض به وجود آمدن می تواند مستقل و زنده شناخته شود و صفاتی
مخصوص را به خود بگیرد. وقتی اثرات بوجود آورنده یک اثر (معماری) از بین
بروند آن معماری ممکن است به حیات خود ادامه دهد. حال اگر عوامل بوجود
آورنده مطابق با خواستارهای فرهنگی باشد آن معماری ریشهای عمیق میگیرد و
اگر آن عوامل ناپایدار باشند معماری فاقد حیات میشود و عوامل جدید آن را از
میان بر می دارند.
تحولات قرن حاضر موجب دگرگونی و تغییراتی در بین
برخی جلوههای زندگی و فرهنگ جامعه شد. حرکت و روند معماری سنتی بازایستاد و
از طرفی به علت سرعت وقوع تحولات فرصت تطابق با فرهنگ را پیدا نکرد. در
حالیکه تحولات در کشورهای اروپایی گام به گام صورت گرفته بود و آنها تا حد
زیادی تغییرات را به راحتی جایگزین کردند. حال اگر برای دوباره جان گرفتن
فرهنگ و معماری کشورمان عوامل اساسی آن شناخته شوند و جان بگیرند، به حیات
خود ادامه خواهند داد. معماری فقط مجموعهای از سبکها و فرمها نیست و حتی
کاملاً با شرایط اجتماعی و اقتصادی خود را مشخص نمیکند، بلکه مجموعهای از
اینهاست.
۱- عوامل مادی:
- ماده – دانش و فن ساختمان – اقتصاد
۲- عوامل محیطی:
- اقلیم – محیط طبیعی – محیط مصنوعی
۳- عوامل کارکردی :
- الگوهای رفتاری و ویژگیهای فضایی فعالیتها
- تکنولوژی و ابزارهای زیست
۴- عوامل فرهنگی:
- فرهنگ و الگوهای پایدار – زیبایی، مد وسلیقه – ابداع و خلاقیت
از میان عوامل بالا عوامل تاریخی- زمانی و محیطی- فرهنگی نقش مهمی ایفاء میکنند
مبانی فرهنگ ایران و تاثیر آن بر معماری
فرهنگها مظاهر گوناگونی دارند. به رغم تفاوتهای ظاهری، مظاهر هرفرهنگ
دارای شباهتهایی انکارناپذیرند. به طور مثال شباهت ادبیات و معماری و طرز
لباس پوشیدن و آداب و رسوم ژاپنیان قرن هفدهم آشکار است. این شباهتها ناشی
از ارتزاق هر یک از مظاهر فرهنگی از اصول و مبانی مشترک در فرهنگ است . در
فرهنگ ایران در ادبیات فارسی کلمات گنجایش معانی بلند و عمیق را ندارد و به
همین منظور شعرا و نویسندگان از استعاره، ایهام، کنایه و سایر صنایع ادبی
برای رساندن مفهوم کلام و مقصود خود استفاده میکردند. پس الفاظ یک شعر
دارای ماهیتی مادی هستند که برای بیان مفاهیم غیر مادی وضع شدهاند.
پس
در سایر مظاهر این فرهنگ نیز معانی عمیقی نهفته است و معماری در این فرهنگ
حاوی معانی باطنی است. به خصوص اینکه در ایران خرده فرهنگهای بسیاری وجود
دارد و مردم از مواریث تاریخی متکثر و متنوعی برخوردارند. اما این تنوع و
تفاوتهای آن دارای محتوای درونی مشترکی است که همه آنها را تحت یک مجموعه
کلی ساماندهی میکند.
در پشت هر فرم یک مفهوم و محتوای درونی نهفته است.
از این دیدگاه انسان به مثابه ذی حیاتی دیده میشود که برای بیان محتواهای
درونی خویش به اشکال و کالبدهایی بیرونی روی می آورد و از آنها برای به
تصویر کشیدن آنچه که در باطن دارد، مدد می جوید. این مفاهیم دچار تحولهای
زودگذر نمیگردند اما هر تمدن انسانی در هر زمان و مکان جهت اصلاح و تکامل
دیدگاهایش، خط مشی تازهای همسو با اهداف و چشم اندازهای بنیادین جامعه از
خویش ارائه میدهد.
به طور مثال دکتر پیرنیا شیوههای معماری ایرانی را به دو دوره قبل از اسلام و چهار دوره بعد از اسلام تقسیم میکند و علیرغم تفاوتهایی که در فرم و محتوای هر یک از شیوهها با دیگری مشاهده میشود، همگی آنها را تحت پنج عامل مشترک (خودبسندگی، مردم داری، پرهیز از بیهودگی، درونگرایی و نیارش) قلمداد میکند. به عنوان مثال اگر بناها و فرمهای عظیم الجثه معماری پارگی را با حجمهای ساده معماری خراسانی مقایسه کنیم شباهتی بین آنها دیده نمیشود، اما هر دو در پی بیان جایگاه برتر انسان بر زمین بودهاند. اما هر کدام روایت خاص خود را داشتند. هر دو در پی آن بودند که بگویند انسان مقامی فراتر از موجودات و پدیدههای اطراف خویش دارد. در معماری پارتی این تفکر باعظمت گرایی بیرونی و در معماری خراسانی با عظمت گرایی درونی بیان شده است. حجم های سنگین با تناسبات غول آسا نظیر ایوان مدائن تبلور عینی و کالبدی از تسلط و سیطره انسان به اطرافش به شمار میآمده و همین ایده در قرون اولیه اسلامی با کاستن از جرم و ماده و افزودن به غنا و فضای یک معماری بیان گردیده است. خلق فضاهای سبک ، کم جرم، متنوع، غنی و سرشار از جلوههای فضایی از ویژگیهای بارز معماری دوران اسلامی ایران به شمار می آید.
میتوان از این مطالب چنین نتیجه گرفت که علاوه بر جلوههای خارجی، مفاهیم و مضامینی مستتر در پس این کالبدها وجود دارد. اما دو عامل در انکار این حقیقت آشکار موثر بوده است: نخست نهضت مدرنیسم که اصولاً هر چیز فاقد فایده ظاهری برای شان مادی و دنیوی زندگی را زاید میشمرد و به اصطلاح «تزئینی» آن را رد می کرد، و کسانی که برای علمی جلوه دادن دین به تفسیر متکلفانه متون دینی پرداختند و آنها را با یافتههای علوم تجربی تفسیر کردند و سعی کردند به همه عناصر، کاربردی مادی بدهند و آن را از شائبه تزئین دور کنند.عامل دوم فقدان درک صحیح از نسبت و رابطه صورت و معنا یا ظاهر و باطن در معماری است. بسیاری ظاهر و باطن را دو ساخت منفک انگاشتهاند.
آنان که معماری را برآوردنده احتیاجات مادی بشر فرض میکنند، معنا داشتن عناصر معماری را به منزله انکار فواید مادی آن میدانند و بالعکس. به طور مثال آنان که مناره را برای راه حل سازهای رانش طاق میدانند، نماد معنوی بودن آن را انکار میکنند. و به نظر آنان این دو فرض جمع نشدنی است که یک مناره هم مقصود سازهای را بر آورده سازد و هم متضمن معنا باشد . آیا فرهنگی که این معماری را پدید آورده نیز چنین رابطه ای را میان ظاهر وباطن معماری قائل است؟ برای فهم این مطلب به سراغ جهان شناسی این فرهنگ از دیدگاه قرآن کریم میرویم.
خداوند در آیه ۸۲ از سوره یس میفرماید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» . (همانا امر او همین است که چون چیزی را اراده کرد بدان میگوید بشو، پس میشود)، گفتن خداوند عین فعل و ایجاد است. پس حقیقت وجود اشیاء منتسب به این «امر » است که به حق تعالی دارند . هر خلق در حقیقت امر الهی است. پس هر مخلوقی چیزی جز این نیست که از جوار مقدس الهی به مراتب پائین نزول میکند، پس پائین ترین مرتبه آن مرتبه مادی است. در آیه ۸۳ سوره یس می فرماید: «فسبحان الذی بیده ملکوت کلی شیء» (پس منزه است آنکه ملکوت همه چیز به دست اوست). و از مقایسه این دو آیه بر میاید که مراد از ملکوت هر چیز جنبه انتساب آن به خداوند است. و لذا در آیه ۷۵ سوره انعام میفرماید: «ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمودیم»، منظور این است که چشم دل ابراهیم را به باطن حجابها را بر می دارند و دیدگان تیز میشود. (این مراتب که ذکر شد در وجود انسان هم هست) . هرانسان دارای سه مرحله است: اول بدن که عالم طبع و ماده است و همه ما آنرا می بینیم و حس میکنیم، دوم قوای فکر و تخیل است که از ان به عالم مثال و صورت تعبیر می شود. و این عالم مجرد بوده وعالم ملکوت پائین انسان است . سوم روح و نفس است که از آن به عالم نفس تعبیر میگردد، تجردش بیشتر است و عالم ملکوت بالای انسان است. این سه مرحله از یکدیگر جدا نبوده، بلکه داخل یکدیگرند. مانند یک دانه بادام که جسم آن حکم بدن، روغن که خارج از جسم نیست و در تمام اجزای آن است حکم جان و عالم مثال و صورت انسان است و عصاره آن که در تمام ذرات روغن منتشر است و حکم روح را دارد و عالم نفس. در مورد قرآن، در حدیث نبوی آمده است که ظاهر و باطنی دارد و در روایت دیگر آمده که هر بطن آن تا هفت (یا هفتاد) بطن دارد و چنان که می دانیم تفسیر و تاویل قرآن کریم از نظر عموم مفسران به شرطی صحیح است که با ظاهر قرآن و معنای ظاهری آن منافات نداشته باشد. بنابراین مفسران ابتدا به معنی ظاهری آیات پرداخته و ترجمه میکنند، سپس آن را تفسیر کرده و در مرتبهای دیگر آن را تاویل میکنند. بدین ترتیب میتوان از ظاهر و باطن آیه معانی و تفاسیری بدست داد که در عین اختلاف ، در آن واحد صحیح، بلکه موید هم باشند.
پس از منظر این فرهنگ هر چیز ظاهر و باطنی دارد که گرچه متفاوتند اما منفک نیستند. ظاهر بدون باطن وجود ندارد و باطن بدون ظاهر ، ظهور ندارد. در نتیجه هر باطن نسبت به مرتبه ما فوق خود ظاهر و نسبت به مرتبه مادون خود باطن است.
مومن وقتی به عالم می نگرد پیوسته از ظاهر آن به باطن سیر میکند و این سیر عبادت است. و بالطبع چنین منشی در کار هنری او هم دیده میشود. این سیر از ظاهر به باطن هم در عمل و هم در اثر هنری او متجلی میشود. هنرمند در حین کار با ماده و تغییر شکل مادی آن سعی میکند، آن را به صورت باطنی اش نزدیک کند. به همین علت این کیفیت در مخاطب او هم اثر می گذارد. چنین سیری در معماری به علت اینکه وجود مادی منحصر به مادهای که اثر هنری با آن پدید می آید نیست دشوارتر است. از بنا انتظار میرود در درجه اول عملکرد مناسبی داشته باشد. این کارکردد با مواد و مصالح محدوده و معینی با توجه به محدودیتهای فنی و اقتضائات محیطی برآورده میشود. پس این سیر با تعدد قیود مادی مشکل تر می شود. ولی نتیجه آن رضایت بخش و شیرین تر از سایر هنرهاست
مفهوم سیر از ظاهر به باطن در معماری اسلامی ایران
سیر از ظاهر به باطن در معماری به این معناست که بنا باید علاوه بر
نیازهایی که از شان جسمانی و دنیوی انسان بر میآورد، نیازهای شان اخروی و
روحانی او را نیز برآورده سازد. به طور مثال اگر جسم به غذا محتاج است، روح
هم غذای مناسب خود (علم و حکمت) را میخواهد . معمار این سیر را ظاهر به
باطن را در معماری خود تسری میداد، حمامی که میساخت هم حمام جسم بود و هم
حمام روح. ماده را چنان می ساخت که از صورت مادی خود و لوازم و صفات آن
فاصله بگیرد و به صورت باطنی و مثالی خود نزدیک گردد. به طور مثال اگر جسم
به غذا محتاج است، روح هم غذای مناسب خود (علم و حکمت) را می خواهد. معماری
این سیر از ظاهر به باطن را در معماری خود تسری می داد، حمامی که می ساخت
هم حمام جسم بود و هم حمام روح. ماده را چنان می ساخت که از صورت مادی خود و
لوازم و صفات آن فاصله بگیرد و به صورت باطنی و مثالی خود نزدیک گردد. به
طور مثال سنگ را که دارای کدورت و خشونت است، چنان شفاف و لطیف جلوه می داد
که کدورت مادیت آن فراموش شود و گاهی این صیقلی شدن باعث میشد تا نور را
از خود عبور دهد، (مانند سنگ مرمر)، در فلزات از طلا استفاده می کرد تا با
صیقل پذیری، شکل پذیری، فساد ناپذیری، درخشندگی و رنگ آفتابیش به اشرف
موادتبدیل شود. آینه و شیشه هم به علت شفافیت ذاتی خود جسم بنا را سبک و
لطیف و شفاف جلوه میدهند. طاقها علاوه بر آنکه نقش پوشش را داشتند ، به
مرتبه بالاتر هستی خود، یعنی طاق عالم یا سماوات و گنبد فلک تقرب میجستند.
به این منظور با آجر، کاشی و گچ، رسمی و یزدی بندی و مقرنس ایجاد میکردند و
آنها را پرچین و شکنج و پرستاره می کردند . نور را با روزنه هایی که به
ظرافت تعبیر کرده بودند به درون بنا می پاشیدند و به فضا صورتی اثیری می
بخشیدند. حتی گاهی آن را از صافی شیشههای الوان و منقوش که یادآور صور
خیالی و مثالی است، عبور می دادند. آب علاوه بر برطرف کردن نیاز شستشو ،
روح را نیز مطهر میکند چه با تصویری که از اجسام و انعکاس آنها و آسمان در
آن پدید می آمد و چه با صدای گوشنوازش.
نیل به چنین کار آزمودگی و
مهارتی نیازمند تجربه در مدتی بس مدید بود که در محدوده عمر یک معمار نمی
گنجید، لذا از تجربه گذشتگانی که در همین مسیر گام زده بودند استفاده
میکرد. کار معمار ساختن مکانی برای زیستن انسان است و به تناسب تعریفی که
این فرهنگ از انسان دارد، او را منحصر به ظاهر نمیداند و برایش مراتب مختلف
تودرتوئی قائل است، مکان زیستن او نیز واجد مراتب متعددی می شود که هر
مرتبه از نیازها ، یکی از مراتب وجودی انسان را برآورده می سازد، که این
مراتب در انسان در طول هم هستند، در بنا هم در طول یکدیگر قرار میگیرند و
هر مرتبه ، ظاهر رتبه قبل از خود و قائم به آن می گردد. بنابراین کشف قواعد
سازهای و اقلیمی و کارکردی بنا به معنای نفی فواید باطنی و معنای نهفته
برای مراتب عالیتر نیست و نه اثبات معنا به منزله از اعتبار انداختن فواید
ظاهری. بنابراین اختلاف ظاهر و باطن از بین رفته و این دو موید یکدیگر
میشوند.
- بهشتی- سیدمحمد، مقاله نسبت ظاهر و باطن در معماری ایران- مجموعه مقالات معماری و شهرسازی ارگ بم- سازمان میراث فرهنگی- ۱۳۷۸- دوره دوم- جلد دوم- صص ۳۵۷ تا ۳۶۴
راز سنگ ساعت مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان
چکیدهدر
حیاط غربی مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان، واقع در میدان نقش جهان، قطعه
سنگی در کناردیوار شمالی نصب شده است که در تمام روزهای سال (۳۶۵ روز)
هنگام نیم روز، لحظه ی ظهر را بدون سایه نشان می دهد. آن گاه موذن بر
گلدسته می رود و مردم شهر را به نماز فرا می خواند.
راز این سنگ تنها در
نحوه ی تابش آفتاب نیست، بلکه در نحوه ی پوشاندن سایه توسط سنگ دیگری است
که در کنار سنگ اصلی نصب گردیده است و مجموعاً با سنگ اصلی یک ذوزنقه را
تشکیل می دهند و آفتاب در لحظه ی ظهر بر بدنه ی خارجی آن مماس می تابد.
کلید واژه ها: سایه، سنگ ساعت، نیم روز، آفتاب نما …
مقدمه
در
سال ۱۳۸۲ در یک سفر «گردش علمی» با دانشجویان شهرسازی و معماری به اصفهان و
شیراز، فرصت دوباره ای پیش آمد، تا با دقت بیش تری از شهر اصفهان و ابنیه ی
پیرامون میدان بازدید کنیم. میدان نقش جهان و ابنیه ی پیرامون آن یکی از
زیباترین مجموعه های معماری و با شکوه ترین فضای عمومی در ایران و جهان به
شمار می رود. علاوه بر زیبایی و شکوه، هر یک از ابنیه ی پیرامون میدان
دارای رمز و رازی معماری و ریاضی هستند. بسیاری از ویژگی های این میدان و
ابنیه ی آن را استادانی چون پوپ، گدار، فرای، اردلان – بختیار، توسلی و
هنرفر و … در نوشته های خود تشریح کرده اند. اما با کمال تعجب، راز «سنگ
ساعت» مسجد شاه عباسی اصفهان تاکنون ناگفته مانده است و آن ویژگی های «سنگ
ساعت» مسجد شاه عباسی اصفهان است که در صحن غربی مسجد نصب شده که در تمام
روزهای سال در هنگام نیم روز سایه ی آن محو می گردد.
راز این سنگ بی سایه (در نیم روز) چیست؟
تابش
آفتاب در فصول مختلف در شهر اصفهان مانند همه ی نقاط دیگر هم در ارتفاع و
هم در افق تفاوت می کند. اما چگونه است که سنگ در لحظه ی ظهر سایه ای
ندارد؟
از سال ۱۳۸۲ تاکنون این سوال برای من مطرح بوده است و جواب آن را
در جایی ندیده ام. حال با استفاده از اطلاعات دقیق تری که از مشخصات محلی
فراهم شده است، و با ترسیم ویژگی های سنگ و چگونگی سایه ی آن در این مقاله،
راز آن را مورد بررسی قرار می دهیم. برای گشودن این راز، ناگزیر بایستی
نحوه ی استقرار مسجد و جهت میدان نقش جهان و چگونگی تابش آفتاب در رابطه با
همدیگر مورد بررسی قرار گیرد.
میدان نقش جهانمیدان نقش جهان به درازای ۵۱۰ و پهنای ۱۶۵ متر، در قلب شهر اصفهان قرار گرفته است.
در
چهارسوی این میدان چهار بنای بزرگ و با شکوه از عصر صفوی وجود دارد، همگی
آن ها از میراث بزرگ معماری عصر صفوی هستند. در ضلع غربی سر در کاخ عالی
قاپو، در ضلع جنوبی مسجد امام (شاه عباسی)، در شمال سردر بازار بزرگ
قیصریه، و در شرق مسجد شیخ لطف الله قرار گرفته است. تمام این ساختمان ها
که در اطراف میدان واقع شده اند، به وسیله ی طاق نماها دو اشکوبه به یکدیگر
متصل می شوند و مجموعه ای را تشکیل می دهند که یکی از با عظمت ترین فضاهای
عمومی جهان به شمار می رود.
این چهار ساختمان در عین حال نماد ارتباط و
پیوند بین حکومت، دین و بازار (مردم) در عصر صفوی است. هر ساختمان به
تنهایی، و میدان نقش جهان به طور کلی، برای خود داستان رمز آمیزی دارند که
مایه ی شگفتی اذهان کنجکاو است.
میدان نقش جهان با زاویه ی ۱۷ درجه به
طرف جنوب شرقی جهت گیری نموده و ورودی همه ی ساختمان ها در امتداد اضلاع آن
قرار گرفته است؛ اما ساختمان اصلی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله، با چرخش
۴۵ درجه به طرف جنوب غربی «قبله» توجیه گردیده اند و همین چرخش (به اندازه
ی ۴۵ درجه) موجب رازآمیزی ورودی هر دو مسجد در میدان شده است.
از شگفتی
های دیگر میدان نقش جهان این است که میزان جهت گیری آن به سمت جنوب شرقی
تقریباً نزدیک با میزان جهت گیری صفه ی تخت جمشید به سمت جنوب شرقی است.
(۲)
مسجد شاه عباسی
مسجد
امام (شاه عباسی) در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار گرفته است. در حالی که
سردر جلو خان مسجد در امتداد ضلع جنوبی میدان است؛ صحن وشبستان یا کل بنای
مسجد با چرخش ۴۵ درجه نسبت به ضلع جنوبی و میدان و ۳۱ درجه نسبت به جنوب
به سمت «قبله» توجیه شده است. همین جابه جایی سردر و گنبد مسجد سبب شده است
که از نقطه ی مقابل از سمت غرب میدان به نظر می رسد که مسجد دارای چهار
گلدسته است؛ زیرا دو گلدسته ی سردر و دو گلدسته ی گنبد در امتداد ضلع میدان
قرار می گیرند. در حالی که از سمت شرق میدان این دو بر یکدیگر منطق می
شوند و به نظر می رسد که مسجد دارای دو گلدسته است.
دالان ورودی مسجد
چون مدار فضایی، جلوخان را به صحن داخلی مسجد پیوند می دهد و نمازگزار با
حرکت در دالان مسجد میزان این چرخش را احساس نمی کند؛ ولی با کمال تعجب پس
از عبور از دالان، درست رو به روی سردر، شبستان مسجد ظاهر می شود!
پروفسور
پوپ، در این مورد چنین نوشته است: «این درگاه بیرونی آن طوری که طرح و
موقع میدان ایجاب می کرد، رو به سوی شمال نهاده شده، لیکن چون محور اصلی
مسجد می باید متوجه قبله (از شمال شرقی به جنوب غربی) باشد، ضرورت داشت تا
برای رفع هر ناهنجاری این تطبیق دشوار انجام پذیرد.
از میان درگاه
بیرونی شخص وارد دهلیز بزرگی می شود. این نوع دهلیز از زمان های بسیار دور
یکی از ویژگی های بناهای بزرگ ایران بوده است. این دهلیز دایره وار است و
از این رو جهت به خصوصی ندارد، بنابراین می تواند مبدأیی باشد که محور بنا
بر مدار آن بگردد. این دهلیز به داخل ایوان بلند طاق دار شمالی باز می گردد
و از میان اعماق پر سایه این درگاه است که ناگهان شخص در برابر صحن روشن و
آفتابی مسجد به درون جهانی دیگر مملو از شکوه قدم می نهد که حواس آدمی
رادر خود متمرکز می سازد». (پوپ، ۲۵۴)
همین چرخش عمدی، عیناً در مسجد
شیخ لطف الله در ضلع شرقی میدان نیز انجام گرفته است. این نحوه ی قرارگیری،
معنای فضایی رازگونه ای به معماری هر دو مسجد و اجزای آن بخشیده است.
البته این چرخش یک الزام آیینی است، تا محراب مسجد به سمت قبله توجیه شود؛
لیکن این عمل آن چنان هنرمندانه و استادانه انجام پذیرفته که استادان و
دانشجویان معماری از این طرح و معنای فضایی آن در شگفتی می مانند!
«صورت
بندی فضایی مسجد شاه از سه صحن و چهار ایوان عمده و هفت فضای داخلی ترکیب
شده است. صحن اصلی از خلال ایوان های درون گنبدخانه ها به نوبه ی خود به
صحن های جنبی باز می شود. صحن های فرعی غربی و شرقی فضای دواشکوبه ای و
هماهنگ با تناسبات صحن اصلی هستند. این صحن ها هر یک خلوتی هستند دنج و
سایه دار و محل تفکر و سکنیت و آرام دلی.» (اردلان- بختیار، ۱۳۸۱، ۱۲۴)
سنگ ساعتدر
پای دیوار شمالی صحن غربی (شمال غربی)، تخته سنگی مربع (مکعب) نصب شده است
که «سنگ ساعت» یا «آفتاب نما» نام دارد و شیخ بهایی آن را طوری در آن محل
نصب کرده است که در طول روز در برابر تابش آفتاب، سایه ی کاهنده ای بر زمین
می اندازد و چون خورشید در نیم روز به اوج خود می رسد، سایه ها از هر جهت
محو می گردند.
سنگ ساعت از دو بخش تشکیل شده است: یکی سنگ مستطیل شکل(در
واقع ذوزنقه) به ابعاد (۷+)۶۷+۱۲۳ سانتی متر با ارتفاع ۲۴ سانتی متر که از
سنگ مرمریت سفید / خاکستری تراشیده شده و کاملاً معلوم است که آن را به
تازگی ساخته اند و به جای سنگ قدیمی (که احتمالاً به علت فرسودگی شکسته
است)، نصب کرده اند. نشانه ی فرسودگی در سنگ مثلثی مجاور آن نیز قابل
مشاهده است.
دیگری سنگ مثلث شکلی از جنس گرانیت است که در لبه ی شمال
غربی سنگ اصلی نصب شده و مجموعاً یک ذوزنقه ی قائم الزاویه را تشکیل می
دهند. سنگ ها طوری در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که ضلع شمالی آن ها
کاملاً به دیوار چسبیده است و بدنه ی شمالی سنگ و سایه ی آن قابل رؤیت
نیست.
همان طور که گفته شد، در تمام روزهای سال در هنگام نیم روز (لحظه ی
ظهر) اشعه ی آفتاب بر بدنه ی شرقی (جنوب شرقی) و غربی (شمال غربی) این سنگ
ذوزنقه ای مماس می تابد و در آن لحظه، سنگ هیچ گونه سایه ای در سه وجه شرق
و غرب و جنوب ندارد. وجه شمالی سنگ نیز که به دیوار چسبیده و بالطبع سایه ی
آن پدیدار نمی شود.
تابش آفتاب در اصفهانبرای
بررسی سایه ی اشیاء (ساختمان ها) در شهر اصفهان، آگاهی از نحوه ی تابش
آفتاب ضروری است. زاویه ی تابش آفتاب و سایه ی اشیاء در سطح کره ی زمین در
روزهای مختلف سال و ساعت های مختلف روز به چند عامل به شرح زیر بستگی دارد:
تمایل
محور زمین: تمایل محور زمین و حرکت انتقالی آن، چهار فصل را پدید می
آورند. میزان بلندی و کوتاهی شبانه روز و همچنین زاویه ی تابش آفتاب (عرض
های شمالی زمین) درانقلاب زمستانی به حداقل و در انقلاب تابستانی به حداکثر
می رسد. در هنگام اعتدالین (بهار و پاییز) خورشید در میان آسمان قرار می
گیرد. همان طور که می دانید، صفحه ی استوا نسبت به صفحه ی دایره البروج به
اندازه ی (تقریبی) ۵/۲۳ تمایل دارد. در نتیجه محور زمین با صفحه ی دایره
البروج زاویه ی ۵/۶۶ می سازد. هیچ عامل دیگری به تنهایی به اندازه ی تمایل
محور زمین در تابش آفتاب و سایه اهمیت ندارد. ارقام ۵/۶۶ و ۵/۲۳ در همه ی
تحقیقات وابسته به ارتباط زمین و خورشید دخالت دارد (دایره المعارف فارسی:
۱۳۸۱، ۱۸۹۹)
ارتفاع خورشید در نیم روز: هنگامی که خورشید منتهای ارتفاع
را در آسمان دارد، در لحظه ی معینی در نصف النهار قرار می گیرد و آن هنگام
(آن لحظه) ظهر خوانده می شود. لحظه ی عبور خورشید از نصف النهار زاویه ی
میان شعاع و اصل از خورشید به زمین را در هنگام ظهر به افق، ارتفاع نیم
روزی خورشید می نامند. (همان منبع)
اندازه ی ارتفاع نیم روزی خورشید را
می توان از روی زاویه ی حاصل میان شعاع خورشید و خط مماس بر کره ی زمین در
عرض جغرافیایی مورد نظر به دست آورد. چنان که ارتفاع خورشید در عرض ۳۲ و ۳۸
دقیقه و ۳۰ ثانیه ی اصفهان در اول فروردین َ۴۰/ ۵۷ درجه باشد، در اول
تیرماه َ۵۶/ ۸۰ درجه و در اول دی ماه ۰۶/۳۴ خواهد بود. (وزارت آبادانی و
مسکن، ۱۳۴۶: ص ۴۳)
قاعده ی کلی که در هر موقع سال در هر عرض جغرافیایی
صدق می کند. این است که ارتفاع نیم روزی خورشید در یک نقطه برابر است با ۹۰
درجه منهای قوسی از نصف النهار که میان آن نقطه و مداری واقع است که
خورشید بر آن قائم می تابد. (همان منبع)
مسیر خورشید در آسمان: مسیر
خورشید در آسمان، در هنگام انقلاب زمستانی و تابستانی و همچنین در هنگام
اعتدالین در شکل موقعیت خورشید، نمایش داده شده است.
افق به صورت دایره
ای واقع در صفحه ی افقی رسم شده است. خورشید در شبانه روز یک دایره ی کامل
بر کره ی آسمان طی می کند. بعضی اوقات مثلاً در اعتدالین، این مسیرهای
مستدیر دوایر عظیمه ای بر کره ی آسمان هستند و در اوقات دیگر دایره ی صغیره
اند (همان منبع).
راز سنگ آفتاب نمادر
همین جا لازم است ارقام مربوط به اندازه و ابعاد سنگ و همین طور راجع به
اندازه ی زوایای موقعیت مسجد و میدان نسبت به جهات جغرافیایی و نسبت به
همدیگر ارائه شود .
در نقشه ی کلاوس هروگ (۱۵: ۱۳۷۶) که در آن مجموعه ی
میدان نقش جهان و ابنیه ی وابسته به آن ترسیم شده است، ابعاد و اندازه های
زیر به دست می آید:
- اندازه ی زاویه ی جهت میدان نقش جهان به سمت جنوب شرقی: ۱۴ درجه
- اندازه ی زاویه ی جهت میدان نقش جهان با مسجد: ۴۵ درجه
- اندازه ی زاویه ی جهت مسجد امام با شرق و غرب: ۳۱ درجه برابر با اندازه ی قبله (فرضی)
این
اندازه با اندازه های واقعی که امروزه به وسیله اندازه گیری نقشه های
جغرافیایی دقیق قابل محاسبه است، تفاوت دارد. این تفاوت ها به شرح زیر است:
(زنوزی، ۱۳۸۷)
- اندازه ی زاویه ی جهت میدان نقش جهان به سمت جنوب شرقی: ۴۹/۱۱ درجه
- اندازه ی زاویه ی جهت میدان نقش جهان با مسجد امام: ۸۳/۴۴ درجه
- اندازه ی زاویه ی قبله (جنوب غربی) در محل مسجد امام: ۰۳/۴۴ درجه
همین اندازه ها نیز با اندازه گیری دیگر تفاوت دارند.
اندازه ی زاویه ی جهت میدان نقش جهان به سمت جنوب شرقی بر اساس نقشه ی سازمان نقشه برداری و گیتاشناسی: بین ۱۷ تا ۱۸ درجه
-
اندازه ی زاویه ی قبله در مرکز شهر اصفهان بر اساس محاسبات دکتر ایرج ملک
پور، محمدرضا ضیاء (۱۳۷۵: ۶۵): ۰۲/۴۶ درجه (در این محاسبات طول جغرافیایی
اصفهان ۴۰/۵۱ و عرض آن ۴۰/۳۲ در نظر گرفته شده است)
- این تفاوت ها در
اندازه ها به تناسب میزان دقت ابزارهای اندازه گیری تغییر می کند. پرداختن
به چگونگی این تفاوت مانع یافتن جواب درست خواهد شد و ذهن خواننده را از
اصل مطلب منحرف می سازد.
اندازه های مورد عمل برای طراحان میدان و مسجد و
سنگ، همان اندازه هایی است که بر روی زمین به عنوان واقعیت عینی (نه
واقعیت ریاضی) قابل مشاهده و اندازه گیری است. یعنی اندازه هایی که ملاک
عمل طراحان بوده است. (در نقشه مندرج است) بنابراین ما نیز بر اساس همان
اندازه ها موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم: اما همین اندازه ها در یک جا
یعنی در اندازه ی زوایای سنگ ساعت برای انطباق با زاویه ی تابش آفتاب (در
اصفهان) دچاراختلال می گردد. در این جا، اندازه های ریاضی، به محل مساله
کمک خواهند کرد.
ابعاد سنگ مثلثی ۵۱×۷۳×۸۹ و زوایای آن ۹۰، ۵۵ و ۳۵ درجه است.
پس
از بررسی چگونگی جهت گیری هر سه عنصر سنگ، مسجد و میدان نسبت به چهار جهت
اصلی، علت بی سایه شدن سنگ ساعت یا «آفتاب نما» را می توان چنین تحلیل کرد:
جهت
گیری سنگ و مسجد به طرف قبله با زاویه ی ۳۱ جنوب غربی و ۴۵ نسبت به میدان،
سبب شده است که خورشید در هنگام نیم روز (در تمام فصول سال علی رغم تغییر
ارتفاع نیم روزی خورشید) همواره با زاویه ی ۱/۱۲۲ درجه به بدنه ی جانبی سمت
غربی سنگ اصلی (مستطیل شکل) بتابد، و دو سطح جانبی A و B یعنی سطح جنوب
غربی و جنوب شرقی و سنگ کاملاً روشن و بدون سایه بمانند. در حالی که بدنه ی
شمال شرقی (C) و شمال غربی (D) هر کدام به دلیل زاویه ی تابش خورشید در آن
جهت، دارای سایه هستند.
الف) سایه ی بدنه ی شمال شرقی (بدنه ی C) حاصل
ارتفاع نیم روزی خورشید در آسمان است که بر حسب روزهای مختلف سال بلند و
کوتاه می شود؛ در نتیجه هیچ گاه این وجه از سنگ در هنگام نیم روز بدون سایه
نخواهد بود. شیخ بهایی برای بی سایه کردن این وجه از سنگ در هنگام نیم روز
وجه شمالی سنگ را (که ضرورتاً دارای سایه است) به دیوار مقابل چسبانیده و
عملاً سایه را به وسیله ی دیوار پوشانیده است تا بالطبع پدیدار نشود!
ب)
بدنه ی شمال غربی سنگ (بدنه ی D) نیز در نیم روز هر روز از سال به علت
ارتفاع نیم روزی خورشید از یک سو، وجهت قرار گیری سنگ ( ۳۶ یا ۳۵ به سمت
جنوب غربی) و جهت تابش آفتاب ( ۱۲۲) همواره در هنگام نیم روز تمام روزهای
سال کم و بیش دارای سایه است. اندازه ی سایه ی جانبی سنگ اصلی برابر است با
، که اندازه ی h در روزهای مختلف یکسان است. هیچ گاه در هنگام نیم روز
گریزی از آن سایه نیست.
اندازه ی سایه ی h برابر است با:
سامتی متر۵۱= (طول ضلع مقابل) ۷۳×۷/۰
نکته
ی مهم: برای قرار گرفتن وتر مثلث در راستای نصف النهار، زاویه ی ۳۱ کفایت
نمی کرده است. بنابراین طراح سنگ مجبور شده است اندازه ی زاویه ی رأس مثلث
را به ۳۶-۳۵ درجه افزایش دهد و در مقابل برای جفت و جور شدن سنگ در کنار
دیوار، تغییراتی نیز در اندازه ی زوایا و ابعاد آن اعمال نماید: از جمله
زاویه ی مقابل زاویه ی رأس مثلث را از ۹۰ درجه به ۹۳ درجه افزایش داده تا
جمعاً زاویه ی ۱۲۶ در راستای نصف النهار تشکیل گردد و آفتاب نیم روزی بر
بدنه ی آن مماس گردد.
در این جا نیز شیخ برای بی سایه کردن این وجه از
سنگ (وجه شمال غربی) سنگ مثلثی شکل را درست به اندازه ی بلندترین اندازه ی h
(51 سانتیمتر) ساخته و در کنار سنگی اصلی نصب نموده است، به طوری که تمامی
سطح سایه در هنگام نیم روز پوشانده شده و تابش آفتاب با زاویه ی ۱۲۶ بر
بدنه ی خارجی سنگ مثلث (در جهت شمال غربی) و درست در جهت نصف النهار محل
مماس گردد.
در هنگام مماس شدن اشعه ی خورشید بر بدنه ی شمال غربی، بخش مثلثی سنگ ذوزنقه، هنگام ظهر شهر اصفهان به شمار می رود.
هر
ذهن هوشمند برای پیدا کردن جواب مساله تلاش می کند تا با بررسی اندازه های
سایه و آفتاب و وجوه ریاضی و فیزیکی آن جواب مسأله را پیدا کند؛ در حالی
که شیخ بهایی سعی نموده است با پنهان کردن سایه، موضوع قابل بررسی را از
«صورت مسأله» حذف، و معمایی را طراحی نماید که تاکنون کسی به راز آن پی
نبرده است!
سنگ مثلثی شکل درست به اندازه ی سایه ای درست شده است که
عیناً در هر نیم روز در کنار سنگ اصلی تشکیل می گردد و با قرار دادن سنگ
مثلثی بر روی سایه، عملاً آن را از نظرها پنهان کرده است. در واقع سایه را
با سنگ پوشانیده است.
به احتمال قریب به یقین عملاً ابعاد سایه ی سنگ
اصلی را با گچ روی زمین (یا روی کاغذ) رسم نموده و سنگی به اندازه ابعاد آن
تراشیده و در همان محل (رسم شده) نصب نموده اند. این عمل نیازی به محاسبات
ویژه نداشته و عملاً به درستی با نصف النهار محل منطبق شده است. اما
معمایی را برای اهل حساب و هندسه مطرح ساخته است که تا به امروز به صورت
راز باقی مانده است!
در این بررسی علاوه بر مساله ی سنگ ساعت، ضرورتاً
تعدادی مساله در میدان نقش جهان و مسجد امام و شیخ لطف الله مطرح شد که
همگی به گونه ای دراین بررسی دخیل بودند، هر چند جواب مسأله در تحلیل ریاضی
و منطقی تابش آفتاب نبود. مع هذا بدون بررسی آن ها، جواب مساله قانع کننده
به نظر نمی رسید. بررسی راز سنگ ساعت مسجدامام (شاه عباسی) این ارزش را
داشت تا یک بار دیگر به رازهای مساجد اطراف میدان نقش جهان توجه کنیم و به
کسانی که این رازها را برای ما گشوده اند، آفرین بگوییم.
پی نوشت ها :۱- استاد بازنشسته ی دانشگاه تهران.
۲-
همسانی سمت گیری تخت جمشیدو تقریب زاویه ی جهت گیری صفه ی تخت جمشید با
زاویه ی میدان نقش جهان، یکی از شگفتی هاست. تفاوت آن ها مربوط به موقعیت
جغرافیایی آن هاست. نخستین بار این مطلب را از گفتارهای استاد پیرنیا شنیده
ام. بررسی زاویه ی تخت جمشید و میدان نقش جهان این واقعیت شگفت انگیز را
تأیید می کند.
تخت جمشید در میان جلگه ی مرودشت در دامنه ی کوه رحمت
(چمگان) قرار دارد. مجموعه ی صفه ی تخت جمشید به اندازه ی ۱۸ تا ۲۰ درجه در
جهت جنوب شرقی مستقر شده است. درازای صفه ی تخت جمشید ۴۵۷ متر و پهنای آن
۳۰۰ متر است و صفه ی تخت جمشید طوری توجیه شده است که در هنگام اعتدالین
ابتدای سال (نوروز) و ابتدای ماه مهر در هنگام غروب، اشعه های خورشید
مستقیماً دروازه ی اصلی به داخل کاخ می تابد. این پدیده راز دیگری را برای
ذهن کنجکاو به میان می آورد که جا دارد در پژوهش دیگری مورد بررسی قرار
گیرد.
منابع:
۱- اردلان ، نادر – لاله، بختیار، حس وحدت، ترجمه ی حمید شاهرخ، انتشارات سازمان زیباسازی شهرداری تهران، نشر خاکسار، ۱۳۸۰٫
۲-پوپ، پرفسور آرتور اپهام، معماری ایران، ترجمه ی کرامت الله افسر، انتشارات یساولی فرهنگسرا، بی تاریخ.
۳- توسلی، محمود. قواعد و معیارهای طراحی فضای شهری، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، بی تاریخ.
۴- ریچاردز، فرد، سفرنامه، ترجمه ی مهین دخت صبا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹٫
۵- فریه. ر. دبلیو، ۱۳۷۴ هنرهای ایران، ترجمه ی پرویزمرزبان، انتشارات فرزان، ۱۳۷۴٫
۶-
کلاوس هروگ، ساختار شکل در معماری اسلامی ایران و ترکمنستان، ترجمه ی محمد
تقی مطلق، واحد پژوهش و ترجمه ی بانیان، مهندس مشاور نشر بوم، ۱۳۷۶٫
۷-
گنجنامه، مساجد اصفهان، (فرهنگ آثار معماری اسلامی ایران دفتر دوم)
دانشگاه شهید بهشتی، شرکت توسعه ی فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران،
۱۳۷۵٫
۸- مصاحب، دایره المعارف فارسی، سازمان کتاب ها جیبی، ۱۳۸۱٫
۹- ملک پور، ایرج- صیاد، محمد رضا، قبله در ایران،۱۳۷۵٫
۱۰- نقشه ی گیتاشناسی، ۱۳۷۰٫
۱۱- وزارت آبادانی و مسکن، معیار نور، پنجره، سایبان، دفتر مطالعات و معیارهای ساختمانی، بهمن ماه ۱۳۴۶٫
۱۲- حجازی، مهرداد .
۱۳- کسمایی، مرتضی: اقلیم و معماری، شرکت خانه سازی، شهریور ۱۳۶۳٫
قدردانی و تشکر
وظیفه دارم از افراد و موسسات زیر در تهیه این مقاله به من کمک کردند، تشکر کنم.
-
مهندس فرخ زنوزی، مهندسین مشاور باوند (مشاور منطقه ی تاریخی شهر اصفهان)
که آخرین اطلاعات مربوط به مشخصات ریاضی محل را در اختیار این جانب گذاشته
اند و در متن به آن ها ارجاع شده است.
- مهندسین مشاور شهر و خانه در
اصفهان که عکس های جدیدی از سنگ ساعت تهیه و با دقت ابعاد آن را اندازه
گرفتند که در متن به آن ها ارجاع شده است.
- نسیم امامی، که با شکیبایی دیاگرام های این مقاله را با آزمون و خطاهای بسیار من ترسیم نمود که در متن گنجانده شده اند.
- مهندسین مشاور بافت شهر که همه ی امکانات را بی دریغ برای تهیه ی این مقاله در اختیار من گذاشتند.
- مهندس حسین نصر اصفهانی، به خاطر نقشه هاو همکاری های ایشان که در متن به آن ها ارجاع شده است.
منبع: نشریه دانش نما، شماره ۱۷۶-۱۷۸
کتیبه های قرآنی مسجد جامع اصفهان ۱
نویسنده : نصرتی، مسعود
یکی از بزرگترین، زیباترین و باشکوهترین مساجد جهان، مسجد جامع اصفهان است که در آن مجموعهای از صنایع معماری و هنرهای زیبای ایران را در دورههای مختلف، سلسلهها، پادشاهان و حکام ایران بعد از اسلام را میتوان مشاهده کرد. اگرچه این مسجد مجموعهای از سبکهای مختلف معماری و تزئیناتی چهارده قرن تاریخ دوره اسلامی ایران را دربر دارد، اما مهمترین و زیباترین بخش این مجموعه منحصر بفرد متعلق به دوره سلجوقیان است. (کیانی: ۱۳۷۹، ص ۵۸) (هنرفر: ۱۳۵۰، ص ۶۷) (رفیعی مهرآبادی: ۱۳۵۲، ص ۵۲۷) (گدار: ۱۳۷۱، ص ۳۸)
مسجد جامع اصفهان دارای نقشه چهار ایوانی است و بنای کنونی آن شامل بخشهای زیر است:
شبستان مسجد که مربوط به دوره دیلمیان است.
- گنبد معروف به خواجه نظام الملک که در فاصله سالهای ۴۶۵-۴۸۵ هجری بنا شده است.
- گنبد معروف به گنبد خاکی یا تاج الملک که در سال ۴۸۱ هجری ساخته شده است.
- ایوان معروف به صفه شاگرد که در دوره سلجوقی ساخته شده و در دوره ایلخانی و صفوی قسمتهای تزئینی را به آن افزودند.
- صفّه صاحب که در دوره سلجوقی ساخته شده و در دوره قراقویونلو و صفوی تزئینات و منار به آن افزوده شده است.
- صفّه استاد که در دوره سلجوقی ساخته شده و در دوره صفوی آن را با کاشی تزئین کردهاند.
- صفّه عبدالعزیز که در دوره آل مظفر تکمیل شده است.
- صفّه درویش در دوره سلجوقی ساخته شده و در دوره صفوی تزئین شده است.
- مسجد و محراب الجایتو که در سال ۷۱۰ هجری به مجموعه بناهای مسجد افزوده شد.
- بناهای وسط حیاط مرکزی و حوض آن که در زمان شاه عباس ساخته شده
- سر در قدیمی مسجد جامع که تاریخ ۵۱۵ هجری دارد. (کیانی: ۱۳۷۹، ص ۵۹) ….
کتیبه های گنبد خاکی
کتیبه این گنبد به خط کوفی ساده از آجر به صورت برجسته است که شامل «آیه ۵۴» از «سوره اعراف» است:
ان
ربکم الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش یغشی الیل
النهار یطلبه حثیثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و
الامر تبارک الله رب العالمین.
در زوایای محوطه داخل گنبد خاکی، به خط
کوفی ساده با آجر بصورت برجسته از گوشه جنوب غربی «سوره اسراء» آیههای «۷۸ و
۷۹» بعد از «بسمالله الرحمن الرحیم» نوشته شده است: «بسم الله الرحمن
الرحیم»
اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق الیل و قرء ان الفجر ان قرء ان
الفجر کان مشهوداً (۷۸) و من الیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک
مقاما محمودا (۷۹)
در مدخل جنوبی گنبد و زیر هلال بزرگ کتیبه به خط کوفی ساده آجری برجسته، که شامل «سوره آل عمران» آیههای «۲۶ و ۲۷» است، دیده میشود:
«بسم
الله الرحمن الرحیم. تولج الیل فی النهار و تولج النهار فی الیل و تخرج
الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و ترزق من تشاء بغیر حساب (۲۷) لا یتخذ
المؤمنون الکفرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی
شیء الا ان تتقوا منهم تقة و یحذر کم الله نفسه و الی الله المصیر (۲۸)
یک
کتیبه به خط کوفی اطراف قدیمیترین سر در مسجد جامع اصفهان در جانب شمال
شرقی آن دیده میشود. این کتیبه حکایت از حریق مسجد جامع و تجدید بنای
ساختمان را دارد. این کتیبه به خط کوفی ساده با آجر
بصورت برجسته است که در آن «سوره بقره» آیه «۱۱۴» آمده است.
داخل
گنبد نظام الملک اضافات و الحاقاتی در محراب گنبد در دوره صفوی در زمان
سلطنت شاه طهماسب اول صورت گرفت که همراه با آن کتیبهای قرآنی به محراب
افزودند.
این کتیبه به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی رنگ،
سوره بقره آیههای ۱۴۲ و ۱۴۳ و ۱۴۴ است. در ابتدای این کتیبه جمله «قال الله
تبارک و تعالی» آمده است:
«قال الله تبارک و تعالی. سیقول السفهاء من
الناس ماولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل لله المشرق و المغرب یهدی من
یشاء الی صراط مستقیم (۱۴۲) و کذلک جعلنکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی
الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا
لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و ان کانت لکبیرة الا علی الذین
هدی الله و ما کان الله لیضیع ایمنکم ان الله بالناس لرءوف رحیم (۱۴۳)
قدنری تقلب و جهک فی السماء فلنولینک قبله ترضیها فول وجهک شطر المسجد
الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره و ان الذین اوتوا الکتب لیعلمون
انه الحق من ربهم و ما الله بغفل عما یعلمون (۱۴۴)
کتیبه قرآنی در بالای
محراب گنبد نظام الملک در یک لوح مربع مورب به خط بنایی ساده بر زمینه گچ،
گچبری شده است. در این کتیبه تمام «سوره اخلاص» آمده است.
در ضلع شمالی
محوطه زیر گنبد نظام الملک، در طرفین شرقی و غربی مدخل آن به صفه صاحب که
در شمال آن واقع شده دو لوح مربع مورب وجود دارد: کتیبه لوح شرقی:
این کتیبه به خط بنایی ساده گچبری شده و در آن سوره «اشرح» آمده است.
کتیبه لوح غربی:
این کتیبه به خط بنایی ساده گچبری شده و در آن «آیه اول تا آخر آیه چهارم» سوره «دهر» آمده است.
بین
گنبد نظام الملک و چهلستون سلجوقی مجاور آن در ضلع غربی گنبد و بر روی
دیوار یکی از مداخل باز و بلندی که گنبد و چهلستون مزبور را به یکدیگر متصل
مینماید، لوح سنگی نصب شده، در بالای این لوح سنگی، لوح مستطیل شکل به خط
ثلث گچبری شده که دارای کتیبهای از «آیه ۱۳۷» «سوره بقره» است و در حاشیه
این لوح به خط ثلث گچبری شده «آیه ۲۳۸» سوره بقره آمده است.
در سمت راست
مدخلی که صفه صاحب (ایوان جنوبی مسجد جامع) را به قسمت جنوبی آن (گنبد
نظام الملک) وصل میکند، دو فرمان از شاه اسمعیل و شاه طهماسب صفوی نصب شده
است. در ابتدای این فرمان که به خط ثلث برجسته بر سنگ سفید است، «آیه ۵۹»
سوره نسا آمده است: بسمالله الرحمن الرحیم. قال الله تبارک و تعالی….
در
گوشه فوقانی سمت راست لوح در یک شکل مربع به خط بنایی بصورت گچبری برجسته
«سوره قدر» نوشته شده و به عبارت: «صدق الله العلی العظیم و صدق رسوله
النبی الکریم و نحن علی ذلک من الشاهدین» ختم میشود.
در گوشه سمت چپ لوح «آیة الکرسی» «سوره بقره» به خط بنایی بصورت گچبری برجسته دیده میشود.
فرمان
شاه طهماسب مبنی بر بخشش دو هزار تومان مالیات اصفهان و توابع آن به خط
ثلث برجسته بر روی سنگ آمده است. در ابتدای این فرمان پس از «بسم الله
الرحمن الرحیم» و «قال الله تعالی» قسمتی از «آیه ۱۶۰» سوره «انعام» و سپس
نقل قولی از پیامبر گرامی (ص) به صورت زیر آمده است:
«بسم الله الرحمن
الرحیم. قال الله تعالی من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» و عن النبی صلی
الله علیه و آله و سلم من سن سنه حسنة فله اجرها و اجر من یعمل بها الی یوم
القیامه…
در طرفین مدخلی که صفّه صاحب را به گنبد نظام الملک مربوط میکند، دو محراب از سنگ مرمر (محراب غربی و محراب شرقی) وجود دارد.
- در حاشیه محراب شرقی «آیه ۵۶» «سوره احزاب» و سپس صلوات بر امامان و تاریخ ساخت به خط ثلث بصورت برجسته دیده میشود.
- کتیبه قرآنی اطراف محراب غربی «آیه ۱۰۷» «سوره انبیا» است که پس
از«قال الله تعالی» به خط ثلث برجسته و سپس صلوات بر پیامبر و امامان و
تاریخ ساخت آن آمده است.
کتیبه هلال داخل صفّه صاحب به خط ثلث سفید معرق
بر زمینه کاشی لاجوردی، پس از «بسم الله الرحمن الرحیم» «آیه اول تا آخر
آیه هشتم» از «سوره اسری» آمده و در پایان به تاریخ آن ختم میشود.
کتیبه های اسپرهای طرفین ایوان که در زیر هلال داخل صفه صاحب واقع میشوند به خط ثلث سفید، معرق بر زمینه کاشی لاجوردی است.
کتیبه اسپر غربی ایوان، «آیه ۲۹» «سوره اعراف» به صورت زیر آمده است:
«قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین کما بدأ کم تعودون»
کتیبه
قرآنی اسپر شرقی ایوان، قسمتی از «آیه ۳۱» «سوره اعراف» پس از «قال الله
تبارک تعالی» آمده و سپس با «صدق الله العظیم» ختم میشود.
«قال الله تبارک تعالی. یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد، صدق الله العظیم»
کتیبه قرآنی نمای خارجی صفّه صاحب
کتیبههای جرزهای طرفین ایوان که به طور عمودی قرار گرفته و ابتدای آن
(جرز غربی) این ایوان است به خط ثلث سفید، معرق بر زمینه کاشی لاجوردی است.
پس
از «بسم الله الرحمن الرحیم» «آیه اول تا آخر هشتم» از «سوره فتح» و
دنباله این کتیبه از «آیه ۱۶ تا آخر آیه ۲۰» از همین سوره آمده است. کتیبه های نمای خارجی صفّه استاد (ایوان غربی مسجد جامع اصفهان)
در صفّه استاد به خط بنایی شطرنجی با کاشی فیروزه رنگ بر زمینه سفید «آیه ۱۸» «سوره آل عمران» نوشته شده است.
در قسمت بالای اسپرهای فوقانی جرزهای طرفین ایوان به خط بنایی لاجوردی بر زمینه زرد «سوره نصر» نوشته شده است.
در حاشیه طاق شاه نشین ایوان استاد به خط بنایی ساده بر زمینه گچی «آیه اول تا آخر آیه ششم» از «سوره دهر» نوشته شده است.
اطراف
محراب صفّه استاد کتیبه قرآنی به خط ثلث بر زمینه کاشی لاجوردی «آیه ۱۰۹ و
۱۱۰» «سوره کهف» پس از جمله «قال الله تبارک تعالی» آمده است و در پایان
با «صدق الله العلی العظیم »ختم میشود.
مدخل اصلی شبستان اولجایتو که به
دالان حوضخانه مسجد منتهی میشود و روبروی محراب آن قرار دارد و بر روی هر
دو لنگه در به خط ثلث برجسته کتیبه قرآنی «آیه ۱۸» «سوره الجن» دیده میشود.
کتیبه قرآنی ایوان درویش
- در شاه نشین ایوان درویش که در انتهای ضلع شمالی ایوان درویش قرار
دارد، در قسمت فوقانی آن، طاقنماهایی که دارای مقرنسهای گچی است، جلب توجه
میکند. طاق شاه نشین دارای تزئینات گچی است و در اطراف آن به خط کوفی
تزئینی «آیههای ۳۶، ۳۷، ۳۸» «سوره نور» گچبری شده است: «بسم الله الرحمن
الرحیم. فی بیوت…»
در کتیبه گچبری ایوان درویش، به خط ثلث گچبری شده، «آیه ۱۷، ۱۸ و ۱۹» «سوره توبه» آمده است.
کتیبه قرآنی ایوان شاگرد
- شاه نشین ایوان شاگرد که دارای مقرنسهای آجری است. کتیبه قرآنی به خط کوفی آجری برجسته، «آیه ۱۸» «سوره آل عمران» آمده است.
- در طرفین شاه نشین ایوان شاگرد، در داخل دو طاق نمای کوچک به خط ثلث کتیبه قرآنی «آیه ۵۶» «سوره احزاب» گچبری شده است.
بر
روی سنگ مرمر محراب نفیس ایوان شاگرد به خط ثلث بسیار زیبای برجسته، پس از
روایتی از پیامبر (ص)، قسمتی از «آیه ۱۸» «سوره توبه» بصورت زیر آمده است:
«قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم اذا رایتم الرجل یتعاهد المسجد فاشهدواله الایمان»
«فان الله تبارک و تعالی، انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر»
«صدق رسوله الکریم»
در بالای سنگ مرمر محراب ایوان شاگرد، «آیه ۵۴» «سوره مائده» پس
از عبارت «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله حقاً» به خط ثلث برجسته گچبری شده آمده است.
در
دیوار شرقی ایوان کوچکی که در گوشه ضلع جنوب شرقی ایوان شاگرد واقع شده
کتیبه گچبری به خط ثلث، سورههای «حمد»، «اخلاص» و «آیة الکرسی، سوره بقره»
دیده میشود.
در طاق هلالی شکل مدخل صفّه عمر به شبستان محراب که در جنوب
آن واقع شده به خط بنایی فیروزه رنگ بر زمینه آجری، قسمتی از «آیه ۸۴»
«سوره اسرا» به صورت زیر آمده است:
«قال الله تعالی، قل کل یعمل علی شاکلة»
در
محراب صفّه عمر کتیبه قرآنی به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی
دیده میشود. پس از عبارت: «قال الله تعالی فی کتابه الکریم و کلامه القدیم و
هواصدق القائلین و اکرم الاکرمین» «آیه ۱۸ و ۱۹» «سوره توبه» نوشته شده و
در پایان آیه با عبارت: «صدق الله العظیم» ختم میگردد و سپس با روایتی از
پیامبر و تاریخ کتیبه و سازنده به پایان میرسد.
کتیبه قرآنی قسمت فوقانی
محراب، در دو سطر، «آیه ۱۲۷ و ۱۲۸» «سوره بقره» آمده است. سطر اول به خط
کوفی حنایی رنگ معرق بر زمینه کاشی لاجوردی است. سطر دوم به خط ثلث سفید
معرق بر زمینه کاشی لاجوردی است.
در قسمت ورودی مسجد جامع، در متن لوح
سنگی جنوبی دالان ورودی مسجد جامع پس از جمله «بسم الله الرحمن الرحیم»
قسمتی از «آیة الکرسی، سوره بقره» به خط ثلث بر روی سنگ نوشته شده است.
در
انتهای دالان ورودی مسجد جامع، در سمت جنوب آن یکی از محرابهای زیبای
گچبری شده قرار دارد. بر هلال خارجی محراب بعد از «بسم الله الرحمن الرحیم»
«آیة الکرسی، سوره بقره» به خط کوفی گچبری شده است.
در دالان ورودی
مسجد جامع، لوح سنگی وجود دارد که به پاس غلبه بر ازبکان، شاه طهماسب صفوی
اول وجوه چوپان بیگی دارالسلطنه اصفهان را بخشیده، در متن این کتیبه، «آیه
۵۹» «سوره نسا» آمده است.
کتیبه سر در واقع در شمال مسجد جامع
در دوره حکومت سلاطین آل مظفر، گنبد خاکی بوسیله سر در باشکوهی به کوچه
مجاور شمالی آن ارتباط پیدا کرده است. کتیبه این سر در به خط کوفی اسلیمی
سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی در حاشیه سمت راست، «آیه اول تا آخر»
«سوره دهر» و در حاشیه سمت چپ «آیه ۲۱ تا آخر آیه ۲۶» همین سوره آمده است.
بر دو لنگه راست و چپ در شمالی مسجد جامع، مجاور آرامگاه مجلسی، به خط ثلث برجسته، «آیه ۳۶ و ۳۷» «سوره نور» آمده است.
در
گوشه شمال غربی مسجد جامع، یکی دیگر از سر درهای قدیمی این مسجد، قرار
دارد که به کوچه بوالساقیه باز میشود. کتیبه سر در آن به خط ثلث سفید بر
زمینه کاشی لاجوردی از «آیه ۳۲ تا آخر آیه ۳۹» «سوره ص» آمده است.
در
گوشه جنوب غربی مسجد، در انتهای یکی از راهروهای اصلی مسجد از دوره
سلجوقیان، سر دری قرار دارد. کتیبه این سر در که به خط ثلث بر زمینه
لاجوردی رنگ گچبری شده است که «آیه اول تا آخر آیه سوم» «سوره جمعه» نوشته
شده است.
سر در جنوبی مسجد جامع در غرب گنبد نظام الملک
در منتهی الیه دالانی که چهلستون سلجوقی واقع در مغرب گنبد نظام الملک
را از چهلستون شاه عباس واقع در گوشه جنوبغربی مسجد جامع جدا میکند، یکی
دیگر از درهای قدیمی و تاریخی، مسجد جامع قرار دارد. بر دو لنگه راست و چپ
این در قدیمی به خط ثلث برجسته «آیه ۱۸» «سوره الجن» آمده است.
کتیبه های روایات و احادیث در مسجد جامع اصفهان
در زیر کتیبه دور گنبد خاکی به خط کوفی ساده آجری نوشته شده است:
هوالعلی،
هوالدیان، هوالغنی، هوالحکیم، هوالحق، هوالله، هوالرحمن، هوالمجید،
هوالملک، هوالحی، هوالسلام، هوالمؤمن، هوالمهین، هوالعزیز، هوالکریم،
هوالمنجی، هوالخالق، هوالباقی، هوالمصور، هوالفرد، هوالصمد،
هوالاول، هوالاخر، هوالصادق، هوالناصر، هوالخبر، هوالغفور، هوالبصیر، هوالواحد، هوالقادر، هوالعالی، هوالاعلی.
در
حاشیه لوح سنگی که فرمان شاه صفوی رادربر دارد و در سمت راست مدخلی که
صفّه صاحب، را به قسمت جنوبی (گنبد نظام الملک) وصل میکند، در حاشیه این
لوح سنگی الواح مستطیل شکل به خط ثلث برجسته به صورت زیر گچبری شده است:
«اللهم صل علی محمد» و نام پیامبر گرامی (ص) و دوازده امام (ع) آمده است.
- در لوحههای بسیار کوچک مربع شکل به خط بنایی مشگی با کاشی بر زمینه گچی نوشته شده است:
«یا حجةالله، یا یدالله، یا سیف الله، یا اسدالله، یا عصمةالله، یا صفوة الله، یا ولی الله »
در
بالای مدخلی که صفه صاحب را به گنبد نظام الملک وصل میکند. در یک حاشیه به
طول ۴۰/۳ متر به خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی با کاشی معرق نوشته شده
است:
«الحمد یا ذالجود و المجد و العلی تبارکت تعطی من تشاء و تمنع»
کتیبه های قرآنی مسجد جامع اصفهان ۲
کتیبه محراب صفه صاحب
- در بالای محراب غربی، به خط ثلث برجسته بر سنگ مرمر نوشته شده:
«لااله الا الله محمد رسول الله، علی ولی الله حقاً»
- در محراب شرقی کتیبهای به خط ثلث برجسته نوشته شده:
«لااله الاالله، محمد رسول الله ولی الله الحسن و الحسین سبطا نبی الله»
در طرفین مدخل صفه صاحب به گنبد نظام الملک دو ستون سنگی مرمری وجود دارد.
در قسمت بالای ستونها به خط ثلث برجسته آمده است:
ستون سمت راست:
نادعلیاً مظهر العجایب
تجده عوناً لک فی النوائب
ستون سمت چپ:
کل هم و غم سینجلی
بولایتک یا علی، یا علی، یا علی
خطوط بنایی در داخل مقرنسهای صفّه صاحب
در داخل مقرنسهای صفه صاحب عباراتی به خط بنایی مشگی بر زمینه شطرنجی
آجری بطور پراکنده وجود دارد. کلمات و عبارات داخل این مقرنسها تعدادی
اسماء الله مانند: یا حنان، یا دیان، یا برهان، یا کریم، یا رحیم، یا الله،
و….
- بعضی جملات و عبارات مانند:
لااله الاالله، محمد رسول الله،
علی ولی الله، سبحان الله، الحمدلله، لااله الاالله، الله اکبر، یا رفیع
الدرجات، یا دلیل الحیران، یا قاضی الحاجات، یا کافی المهمات، علی حبه جنه،
قسیم النار و الجنه، وصی المصطفی حقاً، امام الانس و الجنه، و….
و در بعضی از خطوط تزئینی نیز تکرار: «الله» «محمد» «علی» دیده میشود.
در
داخل صفه صاحب (طرفین صفه) در هر طرف یک اسپر کاشیکاری موجود است و هر
اسپر دارای چهار شمسه (چهارپر) است که به خط بنایی ساده حنایی رنگ بر زمینه
کاشی معرق لاجوردی عباراتی به صورت زیر دارد:
تجده عوناً لک فی النوائب
نادعلیاً مظهر العجایب
بولایتک یا علی، یا علی، یا علی
کل هم و غم سینجلی
در طاق نماهای ایوان صفه صاحب در دو سمت راست و چپ در اشکال هشت ضلعی عبارت واحدی به خط بنایی به صورت زیر آمده است:
«لا اله الا الله»
بر
منارههای مسجد جامع که در طرفین ایوان جنوبی (صفه صاحب) بنا شده و مربوط
به دوره حکمرانی ابوالنصر حسن آق قویونلو است، در زیر مقرنسهای هر دو مناره
عبارت واحدی به خط کوفی ساده آجری برجسته بر
زمینه کاشی فیروزهای به صورت زیر آمده است:
«لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله حقاً»
تزئینات قسمت خارجی منارهها به خط بنایی با کاشی فیروزهای بر زمینه آجری و به شکل مارپیچ تکرار جملات زیر است:
«الحکم لله الملک لله الحمدلله»
الواح هلال خارجی صفه صاحب
الواح هلال خارجی صفه صاحب در دو قسمت، اول الواح مستطیلی شکل به خط ثلث
سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی و دوم الواح چهارضلعی (دایره مانند) که
از الواح مستطیلی کوچکتر است و هر یک از این الواح دسته دوم در بین دو لوح
از دسته اول قرار دارد به خط نستعلیق بر زمینه کاشی مشگی به صورت زیر است:
ابتدای این الواح از هلال غربی این ایوان و از پایین به بالاست: درود بر پیامبر و دوازده امام که در بین آنها:
تجده عوناً لک فی النوائب
نادعلیاً مظهر العجایب
بولایتک یا علی، یا علی، یا علی
کل هم و غم سینجلی
آمده
است. و در یک لوح به خط طلایی آمده است: «یا قاضی الحاجات» بر روی پایه
ستونهای مرمری زیر هلال خارجی این ایوان در طرفین دو لوح کاشیکاری به شرح
زیر است:
سمت راست:
عجلوا بالصلوة قبل الفوت
سمت چپ:
عجلوا بالتوبة قبل الموت
در
غرب گنبد نظام الملک ابتدا یک چهلستون از دوره سلجوقیان واقع است که دارای
محرابی از سنگ یکپارچه مرمری است و به خط ثلث برجسته عباراتی به صورت زیر
دارد:
«قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم انا مدینة العلم علی بابها»
چهلستون
دیگری از دوره شاه عباس کبیر در گوشه جنوب غربی مسجد واقع شده است. این
چهلستون محرابی عالی از سنگ یکپارچه مرمری دارد که در طرفین آن به خط ثلث
برجسته عباراتی به صورت زیر آمده است:
کتیبه سمت راست:
«مصطفی شد علم آن مملکت را در علی است»
کتیبه سمت چپ:
«تا دهندت راه در این شهر علم از در درآ»
کتیبه وسط به خط بنایی به صورت زیر آمده است:
«قال النبی علیه السلام انا مدینة العلم علی بابها»
- عبارات دو پشت بغل سنگ مرمری محراب چهلستون مزبور به خط بنایی ساده شامل جملات زیر است:
سمت راست:
لا اله الا الله – وسط دوپشت بغل: محمد رسول الله
سمت چپ:
علی ولی الله
کتیبه های جرزهای طرفین ایوان صفه استاد
کتیبه های جرزهای طرفین ایوان به صورت زیر به خط بنایی فیروزهای و مشگی بر زمینه آجری است : «لا اله الا الله الملک الحق المبین»
به خط بنایی قهوهای رنگ بر زمینه آجری: «محمد رسول الله الصادق الامین»
به خط بنایی فیروزهای بر زمینه آجری: «علی ولی الله و وصی رسول الله امیرالمؤمنین»
کتیبه های داخل ایوان غربی (صفّه استاد)
- کتیبه اصلی این ایوان به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی رنگ به صورت زیر است، البته هنگام تعمیر قسمتی از آن از بین رفته است:
بسم
الله الرحمن الرحیم: فی مناقب الفقیه ابن المغازلی انس بن مالک قال بینما
انا عند رسول الله علیه و آله وسلم…» دنباله این کتیبه در سمت چپ ایوان به
صورت زیر آمده است.
فجلس بین یدی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم
فاخذ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یمسح العرق عن وجهه و جبهته و یمسح
به وجه علی بن ابی طالب و یمسح العرق من وجه علی و به یمسح علی وجهه فقال
علی علیه السلام یا رسول الله انزل فی شیء قال صلی الله علیه و آله و سلم
اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هرون من موسی الا انه لا نبی بعدی و انت اخی و
وزیری خیر حلقه من بعدی تقضی دینی و تبخز موعدی کتبه ابن محمد محسن علی
نقی الامامی ۱۱۱۲»
عبارت اسپرهای داخل ایوان استاد از ضلع شمالی به ترتیب به خط بنایی شطرنجی دو فیروزهای و یک مشگی بر زمینه آجری به صورت زیر است:
«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» قرینه این اسپر در ضلع جنوبی ایوان معکوس این عبارت است.
بر دیوار شمالی ایوان استاد بر اسپر سوم و چهارم به خط بنایی ساده و سفید رنگ بر زمینه کاشی لاجوردی آمده است:
اسپر سوم:
«و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» اسپر چهارم:
«لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» قرینه آن در ضلع جنوبی ایوان معکوس این عبارت است.
داخل
شاه نشین ایوان استاد در ضلع شمالی به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی
آمده است: «قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم مثل اهل بیتی کمثل سفینة
نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق» دنباله این کتیبه بر دیوار روبروی
شاه نشین به صورت زیر آمده است: بنبی عربی و رسول مدنی و اخیه اسد الله
مسمی بعلی و بزهراء بتول و بام ولدتها و بسبطیه و شبلیه هما نجل زکی و
بسجاد و بالباقر و الصادق حقاً و بموسی و علی و تقی و نقی و بذی العسکر و
الحجة و القائم بالحق الذی یضرب بالسیف بحکم ازلی» دنباله این کتیبه در ضلع
جنوبی شاه نشین به صورت زیر ادامه پیدا میکند: «قال رسول الله صلی الله
علیه و آله و سلم حب علی حسنة لا یضر معها سیئة و بغضه سیئة لا تنفع معها
حسنة کتبه ابن شیخ محسن محمد حسن الجزایری فی سنة ۱۱۱۲»
طاق شاه نشین ایوان استاد در سه مربع به خط بنایی با کاشی عبارت زیر نوشته شده است:
در وسط:
لا اله الا الله محمد رسول الله
در راست:
امیر المؤمنین علیاً ولی الله
در چپ:
الحسن و الحسین سبطا رسول الله
کتیبه محراب ایوان استاد به خط ثلث سفید بر کاشی لاجوردی به صورت زیر است:
«قال
النبی صلی الله علیه و آله من مشی الی مسجد من مساجد الله عزوجل فله کبل
خطوة خطاها حتی یرجع الی منزله عشر حسنات و یمحی عنه عشر سیئات و له رفع
عشر…
کتیبه محراب ایوان استاد: در قسمت وسط پشت بغل این محراب در داخل
یک مربع مورب به خط بنایی سفید بر زمینه لاجوردی این عبارت نوشته شده است:
«لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله حقاً»
در
داخل مقرنسهای دیوار روبروی ایوان استاد به خط نستعلیق سفید معرق بر زمینه
کاشی کبود نوشته شده است: «انا مدینة العلم و علی بابها»
به خط کوفی مشبک در بالای فرو رفتگی محراب ایوان استاد نوشته شده است:
«لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله»
در حاشیه این محراب کتیبه زیر به خط ثلث گچبری شده است:
«بسم
الله الرحمن الرحیم. قال الصادق المصدق رسول الرحمن صلی الله علیه و آله
من بنی مسجداً کمفحص قطاة نبی الله له بیتاً فی الجنة و قال امیرالمؤمنین
علی ابن ابیطالب علیه سلام الله و رسوله و ملائکته من اختلف الی المسجد
اصاب احدی الثمان اخاً مستفاداً فی الله اوعلماً مستظرفاً او آیة محکمة او
رحمة منتظره او کلمة رده عن ردی او یسمع کلمة تدل علی هدی او یترک دنباً
خشیة اوحیاء»
بیت الشتاء (شبستان زمستانی) در انتهای ضلع غربی مسجد جامع
واقع است که دارای دو در است. در دو مربع مورب به خط بنایی ساده سفید بر
زمینه لاجوردی نوشته شده:
راست:
«عجلوا بالصلوة قبل الفوت»
چپ:
«عجلوا بالتوبه قبل الموت»
در قسمت فوقانی این سر در به خط بنایی مشبک آجری بر زمینه لاجوردی نوشته شده است: «قال النبی انا مدینة العلم و علی بابها»
در قسمت فوقانی بر کاشیکاری دو جانب سر در مزبور و مشرف به صحن به خط ثلث سفید معرق بر زمینه لاجوردی نوشته شده است:
«قال النبی علیه السلام الصلوة عماد الدین»
کتیبه شاه نشین ایوان درویش
در هلال طاقنمای فوقانی شاه نشین به خط بنایی عبارات زیر گچبری
شده است:
در دو شکل مربع قرینه هم آمده: «لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله »
در دو شکل مربع قرینه هم آمده: «محمد و علی خیر البشر»
در دو شکل مربع قرینه هم آمده: «یا الله المحمود فی کل فعاله»
در یک شمسه وسط پنج کلمه «الله» نوشته شده است.
در
طاق ایوان درویش و سقف ایوان به خط بنایی ساده آجری برجسته بر زمینه آجر
قرمز و سبز آمده است: یک کلمه «الله»، چهار کلمه «محمد» و در اطراف کلمه
محمد چهار کلمه «علی» و در اطراف کتیبههای فوق جمله «سبحان الله و الحمدلله
و لا اله الا الله و الله اکبر» و سپس در انتهای کتیبه فوق چهار کلمه متصل
«علی» و در هشت مربع کاشی «یا الله »و نام «محمد» آمده است.
بر جرزهای
داخل ایوان درویش به خط بنایی آجری، در دو شمسه بالا و پایین «یا قاضی
الحاجات» در وسط دو کلمه «یا الله» دو کلمه «محمد» دو کلمه «علی» که در هر
جرز این کلمات نسبت به هم قرینهاند.
در هلال بزرگ ایوان درویش مشرف به
صحن در هشت شکل مربع مورب به خط بنایی آجری برجسته بر زمینه فرو رفته از
آجر قرمز از پایین به بالا عبارات زیر آمده است: در دو شکل مربع قرینه هم:
«سبحان الملک و الملکوت»
در دو شکل مربع قرینه هم: «سبحان الحی الذی الموت»
در دو شکل مربع قرینه هم: «سبحان تعالی عما یصفون»
در شکل مربع وسط هلال طاق عبارت «صدق الله العلی العظیم» آمده است.
کتیبه های گچبری ایوان درویش
دو کتیبه ایوان به خط ثلث گچبری شده، در کتیبه اول ابتدا آیه ۱۷ و ۱۸ و
۱۹ سوره توبه آمده و سپس نوشته شده:… روی فی جامع الاصول من صحیحی البخاری
انه افتخر طلحة بن شیبه بالحجابه و عباس بالسقایه فقال امیر المؤمنین علی
بن ابی طالب علیه السلم لقد صلیت الی القبلة ستة اشهر قبل الناس و انا صاحب
الجهاد فنزلت تصدیقاً له علیه السلم و روی من صحیحی مسلم و الترمذی عن سعد
بن ابی وقاص قال سمعت ثلثا قالهن رسول الله صلی الله علیه و آله فی علی
لان تکون لی واحدة منهن احب الی من حمر النعم ثم سمعته صلی الله علیه و آله
یقول له علیه السلم و قد خلفه فی بعض مغازیه فقال له علی خلفتنی مع النساء
و الصبیان فقال رسول الله صلی الله علیه و آله اما ترضی ان تکون منی
بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و سمعته یقول یوم خبیر لاعطین
الرایة غداً رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله فتطاولنا لها فقال
ادعوا لی علیا فاتی به ارمد فبصق فی عینه و دفع الرایة الیه ففتح الله علیه
و لما نزلت قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و
انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین دعا رسول الله صلی الله
علیه و آله علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً علیهم السلام فقال اللهم هولاء
اهلی. و منهما عن ابن عمر بن حصین قال شکوا علیاً الی النبی صلی الله
علیهما فاقبل الیهم و الغضب یعرف فی وجهه فقال ما تریدون من علی و علیاً
منی و انا منه و هو مولی کل مؤمن بعدی. و فی الترمذی قال علی منی و انا من
علی ولایؤدی عنی الا انا اوعلی و من صحیح النسای قال کان عند رسول الله صلی
الله علیه و آله طیر فقال اللهم ائتنی باحب خلقک الیک یا کل معی هذاالطیر
فجاء علی فا کل معه. و من صحیحی مسلم و الترمذی عن عایشة قالت خرج رسول
الله صلی الله علیه و آله و علیه مرط مرحل سود فجاء الحسن فادخله ثم جاء
الحسین فادخله ثم جائت فاطمة فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال انما یرید
الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً و فی الترمذی عن انس ان
رسول الله صلی الله علیه و آله کان یمر بباب فاطمة علیها السلم اذا خرج الی
الصلوة حین نزلت هذه الایة قریباً من ستة اشهر یقول الصلوة یا اهل البیت
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»
(هنرفر: ۱۳۵۰، ص ۱۳۰)
کتیبه
دوم نیز مانند کتیبه اول از ضلع شرقی ایوان درویش آغاز میشود و درباره
فضیلت مسجد و آداب شرعی و اخلاقی مسجد، به خط ثلث گچبری شده و به شرح زیر
است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. روی عن عبدالله بن جعفر عن ابیه قال قال
رسول الله صلی الله علیه و آله قال الله تبارک و تعالی الا ان بیوتی فی
الارض المساجد (۱) تضیی لاهل السماء کما تضیی النجوم لاهل الارض. الا طوبی
لمن کانت المساجد بیوته. الاطوبی لعبد توضا فی بیته ثم زارنی فی بیتی. الا
ان علی المزور کرامة الزائر. الا بشر و قال صلوات الله علیه من وقر مسجداً
لقی الله یوم یلقاه ضاحکاً مستبشراً و اعطاه کتابه بیمینه و من رد ریقه
تعظیماً لحق المسجد جعل الله ذلک قوة فی بدنه و کتب له بها حسنة و لم تمر
بداء فی جوفه الاابرأته و من کنس المسجد فاخرج منه التراب و ما یذر فی
العین غفر الله له کتبه محسن الامامی سنة ثمان و تسعین بعد الالف. (۱) (۲).
(هنرفر: ۱۳۵۰، ص ۱-۱۳۰) کتیبه های ایوان شرقی مسجد جامع (ایوان شاگرد)
- در نمای خارجی این ایوان و در داخل طاق نماهای جرزهای طرفین به خط کوفی ساده از آجر برجسته نوشته شده:
سمت راست:
لا اله الا الله الملک الحق المبین
سمت چپ:
محمد رسول الله الصادق الامین
کتیبه
داخل ایوان شاگرد از دوره شاه سلیمان صفوی به سال ۱۰۹۳ به خط ثلث سفید بر
زمینه کاشی لاجوردی احادیثی درباره فضیلت مساجد و آداب شرعی مربوط به آن به
شرح زیر است:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله لا تجعلوا المساجد
طرقاً حتی تصلوا فیها رکعتین و قال صلی الله علیه و آله من کان القرآن
حدیثه و المسجد بیته بنی الله له بیتاً فی الجنه و قال الامام جعفر بن
الصادق صلوات الله علیه من مشی الی المسجد لم یضع رجله علی رطب و لا یابس
الا سبحت له الارض الی الارضین السابعه صدق ] دنباله این کتیبه بر جبهه
شرقی و شمالی ایوان به شرح زیر ادامه مییابد [
لقد جدد مجدد اساس الذین
المبین و مشیه قواعد شریعة آبائه الاطهرین و عز الایمان و المؤمنین مالک
رقاب الامم مولی ملوک العرب و العجم فرع الشجره الطیبة النبویة غصن الدولة
العلیة العلویة السلطان بن….»
نام خلفای راشدین در ایوان شاگرد به خط کوفی گچبری شده است.
در
صفه عمر، در سقف صفه در متن وسط شمسه غربی به خط بنایی آمده است: «قال
النبی صلی الله علیه و آله و سلم اذا رایتم الرجل یتعاهد المسجد فاشهدو اله
بالایمان»
در طاق هلالی شکل مدخل صفه عمر به شبستان محراب که در جنوب آن واقع شده به خط بنایی لاجوردی بر زمینه آجری آمده است:
«قال النبی صلی الله علیه و آله انما الاعمال بالنیات»
کتیبه محراب صفه عمر
- بر هلال محراب صفه عمر به خط کوفی سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی نوشته شده است: الملک لله، الحمدلله، یا مجیب الدعوات
- در داخل مقرنسهای محراب به خط بنایی سفید معرق بر زمینه کاشی
لاجوردی نوشته شده است: «سبحان ربی الاعلی و بحمده، سبحان الواحد لصمد، سبحان الدائم الابد»
- و به خط سبز بر زمینه سفید آمده:
«سبحان الودود المجید، سبحان الغنی الحمید، قال النبی صلی الله علیه و سلم»
- به خط سفید بر زمینه لاجوردی آمده:
«الاصلوة لمن لم یقرء بالکتاب» «سبحان القائم الدائم» «سبحان الدائم القائم» «قال النبی علیه السلام» «المصلی یناجی ربه»
در سر در اصلی صفه عمر در بالای اسپرهای طرفین این سر در به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشی لاجوردی نوشته شده است:
«قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم اذا رایتم الرجل یتعاهد المسجد فاشهدوا له بالایمان»
سر در ورودی مسجد جامع اصفهان
بر اسپرهای طرفین سر در ورودی بر کاشیهای خشت هفت رنگ نوشته شده است:
در بالا:
المؤمن فی المسجد کالسمک فی السماء
در وسط:
بسم الله الرحمن الرحیم و به ثقتی
در پایین:
المنافق فی المسجد کالطیر فی القفس
- دو اسپر پشت در ورودی اصلی به خط بنایی لاجوردی بر زمینه آجری عبارت زیر آمده است:
اسپر شمالی:
عجلوا بالصلوة قبل الفوت
اسپر جنوبی:
عجلوا بالتوبه قبل الموت
کتیبه های سنگی در طرفین دالان ورودی مسجد جامع
این کتیبهها که از نظر مردم مقدس و متبرک است و به عنوان تیمن و تبرک با
دست خود کتیبهها را لمس کرده و صورت خود را مسح مینمایند. در حاشیه لوح
سنگی لوح سنگی شمالی آمده:
نادعلیاً مظهر العجایب تجده عوناً….
کل هم و غم…. بولایتک….
فرض علی الحاضر و الغایب، حب علی بن ابی طالب، سنه خمسین و ثلاثین و تسعمائة.
بر متن این کتیبه نوشته شده: اللهم صل علی محمد المصطفی
(سپس درود بر امامان آمده است)
بر
در شمالی مسجد جامع، مجاور آرامگاه علامه مجلسی، بر لنگه راست این در
نوشته شده است: «قال النبی علیه السلام انا مدینه العلم و علی بابها»
دو کتیبه بر سر در مقبره علامه مجلسی مشرف بر دالان شمالی مسجد جامع که با مقرنسهای گچی تزئین شده به خط ثلث نوشته شده است:
«بسم
الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و من علینا بظهور امام
زماننا الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و
السماء و به یملا الله الارض قسطاً و عدلا بعد ما ملئت جوراً و ظلماً کتبه
المذنب حاجی محمد مومن الکاظمی فی ۱۰۹۲»
«کتابنامه»
- کیانی، محمد یوسف، ۱۳۷۹، تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، تهران، سمت.
- رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، ۱۳۵۲، آثار ملی اصفهان، تهران، انجمن آثار ملی.
- گدار، آندره و ماکسیم سیرو و دیگران. آثار ایران. ج ۱ و ۲٫ ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم. تهران، آستان قدس رضوی.
لازم به توضیح است که در نگارش این مطلب از کتاب «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» بیشترین بهره را بردهام.
برچست ها :