پردیس های ایرانی ~ باغ های ایرانی
تعداد نظرات : 0یکی از ویژگیهای فرآیند طراحی در معماری ایرانی ترکیب اجزای مختلف است. شواهد موجود دربارهی عمارات دورهی صفوی – چه درون باغ، چه حاوی آن- نشان میدهند که از تالار مقابل عمارت، برای دادن بار عام استفاده میشده است. این عنصر معماری که فضای ایوان یا شاه نشین را به طرف باغ گسترش میداد، فضای بیشتری را برای مهمانها فراهم میکرد. اینکه تالار صفوی مدلش چه بوده موضوعی است که هنوز باید بررسی شود.
نکتهی قابل توجه اینکه صفویان تالارهایشان را با نیم نگاهی به تخت جمشید ساختند؛ چنانچه در شیرهای افسانهای دور حوض تالار چهل ستون میتوان دید. باید توجه کرد که ستونهای تخت جمشید سنگی بودند؛ درحالیکه در تالار صفوی ستونها از چوب، باریکتر و پوشیده از آینه کاری هستند و حال و هوای دیگری دارند.
بنابراین نمونهی اصلی [۱] تالار از نو بازبینی شده تا به سلیقه و احتیاجات دورهی صفوی پاسخ دهد. به نظر میرسد این عناصر پس از صفویه محو میشوند، آنچنانکه در ایوانهای زندیه و قاجاریهبیشتر مواقع دوستون نمایان میشود. برخی عناصر باروک اروپایی نیز در معماری قاجاری دیده میشوند. این تغییرات در طراحی عمارات در دورههای مختلف نشان میدهد که عمارات باغها در تداوم با مفاهیم معماری هخامنشی بوده است. به این ترتیب نمونهی اصلی همواره بازبینی میشود و انعکاسی است از بستر فرهنگی زمان خود.
آیا شاهنامه فردوسی که در دورهی صفوی دوباره احیا شد تنها برای تثبیت قدرت صفویه بود؟ آیا ریشههای دین باستانی آنچنان عمیق بودند که نیازی به احیای مفهوم جنگ بین خوب و بد از طریق روایت داستانهای جدال میان قهرمانان و شاهان داشتند؟ اینکه شاهان مسلمان نوروز را جشن گرفته و بار عام میدادند و همچنان کوروش برایشان میوههای بهاری را پیشکش میآوردند؛ تنها به خاطر نوکردن اسطورهی امپراطوری باستانی ایران بود؟
یا شاید تداوم معانی همچنان که کربن میگوید نتیجه تداوم تامل بر نقش «فرشته زمین»[۲] از سهرودی در قرن دوازدهم تا صدرالدین شیرازی در قرن هفدهم بود؟ آیا این تشابهات معانی دلیل ریسمان تداوم میان پردیس قبل از اسلام و باغهای شاهی پس از آن است؟ یا اینکه تداوم شکل مراسم نوروز، خالی از مفاهیم باستانی بوده است؟ برای پاسخگویی به این پرسشها نیاز به پژوهشهای بیشتری است. آنچه واضح است این است که نمونهی اصلی همواره بازتفسیر شده تا بتواند جوابگوی بستر فرهنگی نوین شود. از این رو بستر فرهنگی نویی که باغ در آن طرح میشود قوانین طراحیاش را تعیین میکند.
برای مثال به موضوع تالار که در دو موقعیت فرهنگی مختلف از آن برای طراحی عمارت در باغ استفاده شده است میپردازیم:
تصویر شماره یک- طرح باغ در رم: بورگتوفلامینیو
باید باغی در رم، شاید خیلی دور از اصفهان صفوی، طراحی میکردیم؛ جایی احتیاج داشتیم که آنقدر رفیع باشد تابتوان از نقطهدیدهای مختلف منظرهی تپهای پوشیده از کاجهای چتری خاص رمرا در کنار زمین تماشا کرد.
میبایست در سایه نشست،زیراکهدر این نقطهی باغ درختی وجود نداشت و فقط با سنگهای مختلف فرش شده بود. متشکل از خطوط سنگی که میتوانست با نگاه دنبال شود و به خاطرات خیابان «فلامینیا» بپیوندد. جلوی آن فضا حوض آبی به یاد «کَنوپو»[۳] در ویلای امپراطور «هادرین»[۴] طرح شده بود.صورت تالار چهلستون تجلی یافت زیرا که با آن صورت ذهنی تطابق داشت. ستونهای باریک و بلند آن همان فضای رفیع را ایجاد میکرد و سقف داربست چوبی آن سایهی لازم را ایجاد میکرد و سَبُک بود. شاهان در آن بار عام نمیداند، بلکه جای خوشی در سایه برای رومیان فراهم میآورد.
تناسبات همان بود اما روابط فرق کرده بودند. تالار دیگر به محور باغ صفوی نگاه نمیکرد، بلکه چکیدهی مناظر مختلف رومی را در برمیگرفت. تالار تجرید شده در شکلهایش و محروم شده از زمینه و مفاهیمش، جزئی از یکسری خاطرات با روابط چندگانه شده بود. گسترهی بازش رو به چهارسو از سطح سنگ فرش با حوض «کنوپو» تا رواق سالن موسیقی، تا تئاتری که با شخصیتهای الهام گرفته از «دِکیریکو »[۵] اجباراً به منظرهای تحسینبرانگیز تپهیکناریمیرسید.
مثال بالا دیدگاهی را نشان میدهد که در آن جزئی منفرد از باغ ایرانی در یک بستر فرهنگی کاملا متفاوت با قوانین و معانی خودش، نقل قول و بازتفسیر شده است. حال بیاییم یک روش بیشتر تیپولوژیک را بررسی کنیم. حیاط در انواع مختلف ساختمان ایرانی قلب آن و جایی که به آن رجوع میکنیم را تشکیل میدهد. مسجد، مدرسه، کاروانسرا و خانه فضاهای بستهای حول یک حیاطاند که مقدار آسمان لازم برای زندگی را میبُرد. در آنجا وحدت و نظم معمارانه بدست میآید. ترکیب طرح، از داخل حیاط به سوی بیرون گسترش مییابد. در خانه ایوان واسطهی گذر میان آسمان و اتاق است؛ اسامی اتاقها مانند پنجدری و سهدری شمار درهایی که به سوی حیاط باز میشود را بیان میکنند و به وضوح نشان میدهند که حیاط نقطه عطف است.
خانه
سنتی ایرانی برای خانوادهی گسترده، حول حیاطهای مربوط به هم شکل
میگرفته است. این مدل از سالهای ۱۹۳۰ به بعد جای خود را به خانههای
چندواحدی داده که شکل و روابط شهری آن فرق دارد. خیابان اهمیت بیشتری یافته
و منتج به بافت شهری کاملاً متفاوتی از لحاظ شکلگیری[۶] شده است. اگر
خانه در قطعه شمالی خیابان قرار است طراحی شود، اول یک حیاط در جنوب دارد و
بعد هم ساختمان واقع میشود؛ و اگر قطعه در جنوب خیابان باشد این طرح
برعکس میشود و ساختمان در طرف خیابان است و حیاط بعد از آن. ولی این
حیاطها همان نقش سنتی را ندارند. زیرا این سازماندهی شکلی، نتیجه قوانین
شهرسازی است که به سختی اجازه میدهند که خانه حول یک حیاط باشد.
تصویر شماره دو- پلان مجموعه مسکونی ولنجک
تصویر شماره سه- برش عمودی نقشه ولنجک
تصویر شماره چهار- کوچه ورودی از خیابان
تصویر شماره پنج- ورودی پلکان اصلی از حیاط مرکزی
تصویر شماره پنج- ورودی پلکان اصلی از حیاط مرکزی
در دو طرح خانههای چندواحدی در ایران من سعی کردم به مدل حیاط بازگشته و علیرغم توجه به قوانین شهرسازی آن را به قلب طرح تبدیل کنم.یک مجموعهی ده واحدی در ولنجک حول حیاطی طراحی کردم. این حیاط با افزودن حیاطهای جانبی و در سطوح مختلف پرداخته شده و بوسیله کوچهای باریک از خیابان دسترسی دارد. این گوناگونی در موضوع حیاط از آنجا امکانپذیر بود که با مدل به عنوان یک عنصر تثبیت شده برخورد نکردم. بعضی خصوصیات مدل ماندگار شدند و به بنا حال و هوای خانه سنتی را دادند. هرچند واضح است که آپارتمانها براساس طرحی تا حدی متفاوت از مدل تاریخیاند.
تصویر شماره هفت-پلان ساختمان پونک
تصویر شماره هشت- پلکان اصلی ساختمان پونک
تصویر شماره نه- حیاط مرکزی ساختمان پونک
تصویر شماره ده- کوچه بین حیاط مرکزی و باغ
با این حال من فکر میکنم پروژهی پونک اهمیت حیاط را بیشتر آشکار میکند. اینجا چهار واحد دور یک حیاط کش داده شدهاند و در شرق و غرب حیاط فقط دو قسمت باریک هست. این واحدها میتوانستند به صورت متراکمتری یکی در شمال و یکی در جنوب حیاط با همان کاربریها ساخته شوند. اما این طرح را رد کردم و نقشه کشداده شده هر واحد را ترجیح دادم؛ زیرا بیشتر به جوهر حیاط به عنوان قلب طرح نزدیک بود. دو قسمت خانه برای شب و روز، با پلی با پنجرههای رو به حیاط، به هم مربوط میشوند. این فضا جایی است که لذت و ارزش فضایی ناشی از وجود عنصر اصلی، یعنی حیاط، بهتر از هر جای دیگر در آن حس میشود.
پردیس
شهرهای تاریخی ایران همواره پذیرای حضور باغ در اشکال گوناگون خود بوده اند ، نحوه حضور و ظهور باغ در شهر دارای ابعاد بسیار متفاوتی است و در هر کجا بسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شکل خاصی را پذیرفته است. در گذشته به باغ؛ پردیس گفته می شده است آه درواقع همان باغ امروزی است.
از آنجا که گستره پردیس ایرانی تنها به تک با غها خلاصه نمی شود و می توان ابعاد متفاوتی از حضور این پدیده در زندگی خصوصی و جمعی ایرانیان بر شمرد و از آنجا که مقیاس پردیس ایرانی از حیاط کوچکترین خانه ها تا مقیاس شهر- پایتخت هایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه می نماید ، از این رو جایگاه پردیس در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شکل گیری شهرهای تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث پردیس و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است. در این راستا نه تنها باغ ها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفته اند بلکه شهر و مجموعه های شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محورهای اصلی شهر را شکل بخشیده اند. معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبک و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگوهای بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی و یگانگی باغ ، معماری و شهر. پیوندی که تاثیرات ساختاری و شکلی را از یک سو، جنبه های معنوی ، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیازهای زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را نیز پدید می آورد.
شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از پردیس در ساختار شهر و فضاهای شهری می تواند نقش ارزنده ای را برای بازسازی ، مرمت و توسعه این شهرها ایفا نماید. آنچه بسیار روشن است این که بررسی ها و مطالعات صورت پذیرفته در خصوص باغ و شهر بسیار اندک و بیشتر به بررسی های موردی در این خصوص بسنده شده است. پردیس ایرانی بیشتر حاکی از نیاز های روحی انسان است. از زمان های قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشکده های بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، پردیس، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میکرده است.
بی شک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. باغ تبدیل به یک موضوع فرعی می شده. ایرانیها از قدیم الایام به ساختن باغ و باغچه در حیاطها و دور و بر خانه ها علا قه ی خاصی داشتند.شاید خاطره ی میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشأ این علاقه بوده است.آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می می نامیدند. فرامانروایان شهر های داخل ایران، یا شهرهای قلمرو شاهنشاهی ایران در خارج، همه ملزم به ساختن « په اره دئسه » ساختند چنین باغچه هایی بوده اند. مثلاُ یکی از این په اره دئسه ها یا پردیس ها در تخت جمشید قرار داشته که خشایار شاه در هنگام بر شمردن نام بناهایی که ساخته ، از آن یاد کرده است.
پردیس های ایرانی ترکیب و شکلشان را از تعریف هندسی و ساختاری خود و از تطبیق نظام های پایدارشان یافت هاند. هندسه همچون نقشی که درشکل گیری معماری ایرانی دارد شالوده شکل گیری باغ نیز ب هشمار می آید، تا آنجا که مهمترین ویژگی و شاخصه باغ ایرانی فضای به غایت هندسی ، منظم و از پیش طراحی شده آنهاست. این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم ، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزاء که در نهایت به ارایه شکل کلی آن م یانجامد نقش دارد.هندسه باغ ایرانی اصلی مهم در باغسازی ایرانی است. توجه به اشکال هندسی و ایجاد اشکال مربع برای ساده نشان دادن اجزاء باغ و تعیین محل دقیق کاشت درختان به گونه ای که ردیف درختان از هر طرف دیده شود، دارای اهمیتی خاص بوده است. درباغ ایرانی تأکید بر میان آسة اصلی است. گذرگاهی چهار جانب باغ را دور م یزند. مسیرهای فرعی، باغ را به باغچه ها تقسیم می کند و باغچه ها کرت ها را در بر دارند.
ویژگی باغها :
١ دیوار محصور دورشان دارند = درونگرا بودن
٢ – هندسی بودن ساماندهی فضایی آن = باغها همه هندسی هستند – باغ ایرانی هندسی است ، حتی درختهای آن ، برخلاف باغهای ژاپنی و چینی که الگوی باغ را از خود باغ گرفته اند
٣ – وجود سردر بصورت ساختمان = المانهای ورودی : پیش خان – پیش طاق – آستانه یا پای در – پِلَنگ ( درگاه میان یک دیوار ستبر ، از آستانه تا پایان پهنای دیوار ) –دالان درون باغ – در اغلب باغها ساختمانهای ورودی ٢ طبقه هستند
۴- دارای برج
۵ – شبکه خیابان بندی مستقیم و راست شکل
۶ – شبکه آب نماها و آبیاری راست محور
٧ – ساختمان کانونی ( کاخ ، کوشک ، کلاه فرنگی و … )
٨ – باغچه های چهارپهلو پر از درختان و گلها
نقشه های باغ های ایرانی :
١ باغهای تخت و کم شیب = باغ فین کاشان ، باغ دولت آباد یزد
٢ باغهای شیبدار و سکوبندی شده = باغ تخت شیراز
٣ – باغهای ساخته شده بر روی زمینهای دارای پستی و بلندی و کمتر دست خورده = باغ عباس آباد بهشهر
تقسیم بندی باغ ها در جهان :
١ باغ هندسی : آمیختگی اندامها ، بخش بندی و آراستگی کالبد آن ، چهار چوبی هندسی دارد و برگرفته از سازمان هندسی می باشد؛ خطوط راست ، گوشه های راست ، اندازه های پیراسته ، راسته راهنما ، دیدهای ویژه ، شبکه بسامان آب و آبیاری؛ باغهای ایرانی و هندی
٢ باغ دورنمایی ( ضد هندسی ) : آمیخته ای از اندامهای چشم نواز با کالبدی آزاد => نرمش خطوط ، راه های اریب ، گوناگونی رویه ها (
گوناگونی سطوح ) ، پرهیز از راسته سازی؛ باغهای ژاپنی و چینی
٣ باغ هندسی – دورنمایی : آمیخته ای از نوع اول و دوم؛ باغهای فرانسه و انگلیس
ویژگیهای کلی باغ:
در باغها ۴ عنصر مرتبط با آب داریم :
١- جوی ها ٢- آب نماها ( در مقاطع جوی ها ) ٣ – آبفشان یا فواره ۴- آبشار یا آبشره
همه کوشک های دو طبقه هستند
باغ ایرانی؛ باغ دارای پرسپکتیو یک نقطه ای است
باغ ماهان کرمان شاهکار بازی با آب است ، شیب آن از باغ فین و دولت آباد بیشتر است آب و حرکت عناصر اصلی باغسازی هستند
تَریشه : گذرگاه های باغها کهن ترین باغ ایرانی باغ پاسارگاد ( باغ کوروش ) می باشد.
برخی از این نظام ها همچون نظام مالکیت زمین ، نظام اقتصادی و معیشتی و نظام اجتماعی ، فراتر از آنکه بر شکل گیری باغ تاثیر م یگذارند ، شکل کلی سکونتگاهها و محیط های انسانی را تعیین می کنند و برخی از آن ها بیشتر مختص شکل گیری فضاهای معمارانه و آنچه بیشتر مورد توجه ما است یعنی باغ م یگرداند. مجموعه این نظامها هنگامی که در ارتباط با هم قرار می گیرند و یا اگر بخواهیم صحیح تر بگوییم بر هم منطبق می گردند ، با مدد از آنچه از محیط طبیعی و مصنوع در اختیار می گیرند و با در نظر داشتن اصول ، هندسه و هنجارهای معماری ایرانی در محدوده ای تعریف شده نمادی از بهشت را شکل می بخشند. باغ های ایرانی یا در زمین مسطح بنا می شدند و باغهای دشتی بودند، یادر زمین شیبدار، که امکان می داد باغ را با آبشارها و درختهای بیشتر، زیباتر بسازند.در باغ ایرانی توجه خاصی به شکلهای هندسی می شد و شکل مربع که فاصله بین اجزا باغ را ساده و روشن نشان می داد از اهمیت خاصی بر خوردار بود. به وقت کاشتن درخت،نخستین گام ، دقت در تعیین فاصله ی محل کاشت از هر طرف بود و بدین ترتیب مربعهایی شکل می گرفت که از هر طرف که نگاه می کردند ردیف درختان را می دیدند. مثلاُ اگر به باغ جعفری بم بروید می بینید که درختان نخل حتی یک سانتیمتر پس وپیش نیستند.
باغ دوره ی پارسها و پارتها:
در ایران باستان به گل ” اسپرم “ یا ” اسپرغم “ می گفته اند و در آثار سده های نخستین هجری نیز این نام بسیار به کار رفته است. اقوامی که در سرزمین ایران می زیسته اند از دوران باستان گونه های بسیاری از درختان و گلها و سبزه ها را می شناخته و با گل پیوندی پایدار داشته اند و بزرگداشت نوروز که خود جشن پیشباز آمدن بهار و گل و سبزه است نشانگر آن است . این جشن درواقع جشن روئیدن گل و گیاه است و گرامی داشتن گل و بزرگداشت نوروز با هم بستگی دیرینه دارند. ایرانیان بر سفره ای که درنوروزم یگسترده اند گل م ینهاده اند. باغهای معلق بابل که به وسیله بخت النصر برای همسر ایرانی وی، دختر فرمانروای ماد، احداث شده اند بر طبق اصول طرح پارادیس ایجاد گردیده، بطوری که از نظمی خاص و الگویی مناسب برخوردار و تا زمان اسکندر هم به جای مانده بوده است. پردیس اخیراً کشف شده از پاسارگاد که احتمالاً اولین طرح اجرا شده از ” باغ اندر باغ“ عظیم شهر – پایتخت ناتمام کورش بوده و نیز وصف پردیس کورش جوان در شهر ساتراپ نشین غرب ایران که گزنفون نقل م یکند، دیگر نمونه هایی کافی برای نمایش ولو نه خیلی روشن از رابطه ساختار باغ و شهر در شهرهای طراحی شده هخامنشیان می باشد، بدون جهت نبود که یونانیان هخامنشیان را بزرگترین باغسازان جهان میدانند. سپاهیان مصر باستان در سفرهای جنگلی که از راههای پارس – چین و باختر عبور کرده اند در سفرنامه های جنگلی خود از اینکه ایرانیان در دل بیابان بهشتهای زمینی آفریده اند با تحسین یاد کرده اند. سنگ نگاره های هخامنشی نشانگر نظم هندسی باغهای ایرانی هستند و درختان راست قامت و موزون نقش برجسته ها ، که از نظم نظامی و لشکری سبق می برند، همریشگی و همسانی پلانهای باغ و بنا را بیانگرند. با انقراض سلسله هخامنشی ، ترکیب هندسی سرراست است و باغراهها عمود بر هم ، کرتها چهارگوش مستقل که هیچیک پس ماندة کرتی دیگر – نیست. باغها درکرت بندیهای دقیقی سامان گرفت و سراسر قرینه سازی شد، چون که طرح آن پیشاپیش در ایران روزگار هخامنشی ( ٣٠٠
٢٠٠ م) ، باغ نقشه ای باشکوه به خود گرفت که طرحهای مند لوار و کوشکهایی – ۵٠٠ ق.م) توسعه جانانه یافته بود. با پردیسهای ساسانی ( ۶٠٠در ملتقای چهار خیابان داشت. درباره گلهای باغهای ایرانی در دوره ساسانیان آقای فریدون جنیدی می نویسد: در میان فنونی که به زبان پهلوی از دوران باستان بر جای مانده است رساله کوچکی است به نام خسرو کواتان و ریدکی به معنی خسرو فرزند قباد، خسرو انوشیروان و پسر نوجوان که در گفتگویی میان این دو از ٢٢ نوع اسپرم خوشبو نام برده شده است. احداث چهار باغهای معروف ایران که در زمان ساسانیان متداول گردید در واقع نوع تکامل یافته پردیس محسوب می گردد.
باغ ایرانی در دوران اسلام :
طرح باغهای ایرانی و ساختمانهای آن غالباً آمیزه ای از سبک معماری و باغ سازی پیش از اسلام و شیوه معماری سد ههای بعد که ویژگی های کلی معماری ایرانی را داراست و با نام معماری اسلامی شناخته می شود و برخی تأثیراتی که از معماری و باغسازی کشورهای دیگر پذیرفته می باشد. باگسترش اسلام، باغسازی ایرانی نزد مردم نقاطی که پذیرای اسلام شدند رسوخ کرد. به ویژه کشورهایی که اسلام بواسطه ایران بدانجا راه یافت و سرزمینهایی که در حوزه مکتب هنر و معماری اسلامی ایران بودند. در اروپا از باغهای زیبای اندلسی ” الحمراء “ را می توان نام برد و در آسیا باغهای بابری کشمیر را که در شمار نامدارترین باغهای دوران اسلامی هستند. باغ و حیاط ، مکمل فلات گرم و کم آب ایران، اهمیت خود را در عصر اسلام در حدّ صوری تصوری از فردوس حفظ می کنند .
باغ دوره صفویه :
سالهای بعد از حمله مغول تا استقرار حکومت صفویه هرچند که دوره تسلط اقوام بیگانه برسرزمین ما و مبارزات پراکنده مردم با این فرادستان و ایجاد حکومتهای ملوک الطوایفی وکوچک است ، با اینحال کم و بیش در آثار علمی و ادبی و تاریخی نشانه های حاکی از اشتیاق مردم به باغسازی و پرورش درخت و گل دیده می شود و از آن جمله آثار مینیاتوری، و نقاشی های هنرمندان دوره جانشینان تیموریست که غالباً باغهای آن زمان را به تصویر کشیده اند.در دوره حکومت صفویه که مجدداً رفاه و آرامش نسبی در کشور برقرار گردیده احداث باغ و پرورش گل رونق فراوان یافته است. چهار باغها نیز به نوبه خود در طی تاریخ شکل بهتری یافتند. هشت بهشت اصفهان که در زمان شاه سلیمان در یکی از این چهار باغها بنا شده نمونه پیشرفت امر طراحی بین ایرانیان است . خیابان چهار باغ اصفهان در زمان صفویان ساخته شد. باغهای مشهور چهار باغ چنین بوده اند: باغ تخت ، باغ کاج ، بابا امیر ، توپخانه ، نسترن، بلبل ، فتح آباد، گلدسته، کاووس خانه و پهلوان . از دیگر باغهای دوران صفویه می توان به باغهای زیر اشاره کرد: (باغ عباس آباد کاشان ، باغ تاج آباد نطنز ، باغ صفوی و باغ خلوت بهشهر ، باغ سعادت آباد قزوین، و دیگر باغهای کاخهای پادشاهان صفوی).
باغ دوره زندیه :
انواع درختان و گلهای باغهای دوره زندیه تقریباً مشابه دوره صفویه است در زمان کریم خان ، بیشتر باغهای به جای مانده از پیش بازسازی شدند، مانند باغهای دلگشا، گلشن، نظر و جهان نما. باغ نظر پیش از کریمخان ساخته شده و در مرکز شهر در محلة درب شازده و نزدیک بازار وکیل جای دارد و چون پایگاه فرمانروای شهر بوده آن را باغ حکومتی نیز می نامیدند. کریمخان در زمان خود در این باغ گلکاری و خیابان کشی نو کرد و چند ساختمان به آن افزود. از همین رو او را بنیان کننده باغ می دانند. این باغ در زمان قاجاریان یکی از بهترین باغهای شیراز بوده است. از دیگر باغهای دوره زندیه می توان به باغهای زیر اشاره نمود:(باغ گلشن طبس ، باغ هفت تن شیراز ، باغ دولت آباد یزد).
باغ دوره قاجاریه:
درختان و گلهای معمول در باغهای دوره قاجاریه تقریباً همانند دوره معاصر است. درختکاری و گلکاری باغها در اوایل دوره قاجاریه هنوز غالباً به شیوه قدیم ایرانی بوده است ولی به تدریج گلکاری فرنگی بویژه در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه رایج گردیده و گلکاران و باغبانان فرنگی هم به ایران آمده و شیوه گلکاری غربی را با خود آورده اند. تعدادی از باغهای این دوره عبارتند از : باغ عفیف آباد و باغ دلگشا و باغ نارنجستان و باغ ارم و باغ منشی باشی و باغ سالاری و باغ ایلخانی و باغ خلیلی شیراز، باغ نشاط لار ، باغ شاهزاده و باغ هرندی کرمان، باغ سردار محتشم رشت، باغ چهلستون بهشهر ، باغ معین و باغ میرزا عباس بمی و باغ عبدالرحیم خان یزد، باغ گلستان و باغ لاله زار تهران. در یک قرن اخیر ، فرهنگ و معماری و باغسازی ما به راه انحطاط افتاد و باغهای معاصر ایرانی، دستخوش بی هویتی و اغتشاش گردید. در تهران باغ فر حآباد نمونه نزدیک و گویایی است از شروع انحطاط . اگر چه هنوز برخی از باغهای به جای مانده از گذار تاریخ، استوار و پابرجا هستند.
برچست ها :