مفهوم سکونت
تعداد نظرات : 0مفهوم سکونت
سکونت را میتوان بیانگر تعیین موقعیت و احراز هویت دانست. سکونت بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض میباشد که این پیوند از تلاش برای هویت یافتن یعنی به مکانی احساس تعلق داشتن ناشی گردیده است بدین ترتیب، انسان زمانی برخود وقوف مییابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود در جهان را تثبیت کرده باشد. (نوربری، ۱۳۸۱)
از نظر هایدگرطرز و طریق بودن انسانها بر روی زمین، سکونت کردنشان است. او در مقاله «ساختن، سکونت گزیدن، اندیشیدن» با ریشه کلمه آلمانی Bauen (ساختن) دلالتهای قدیمی و پهنه مفاهیمی را از نو میگشاید تا غذای وجود را بیان کند و سکونت را به بودن با چیزها تعبیر میکند: همچنان که در وجود و زمان نیز از سکونت ذات انسان در حقیقت خود وجود بحث میکند. او در گفتار خود اصرار میورزد که اندیشیدن و شعر لازمه سکونت است. او سکونت را اساسیترین ویژگی وجود مطابق آنچه فانیان اند فرض میکند. در پایان این مقاله چنین آمده است: «در حال حاضر همه از کمبود مسکن سخن میگویند؛ اما کسی به مصیبت واقعی سکونت نمیاندیشد. بیخانمانی بشر از آن است که کسی بحران واقعی مسکن را به مثابه مصیبت درک نمیکند.» پاسخ هایدگر در پرسش از راه حل مسئله چنین است: «فانیان سکونت را به سوی تمامیت ماهیت خود سوق میدهند؛، و این مشروط بدان است که بر مبنای سکونت کردن بنا کنند و برای سکونت کردن فکر کنند.» (طهوری، ۱۳۸۱).
تعریف مسکن
مسکن اسم مکان است بر وزن مَفعَل به معنای محل آرامش و سکونت که از ماده سَکَن به معنی آرامش میآید و در اصطلاح به مکانی میگویند که انسان در آن زندگی میکند. در لغت نامه دهخدا مسکن چنین معنی شده: جای باشش و خانه، منزل و بیت، جای سکونت و مقام، جای آرام….
در دومین اجلاس اسکان بشر در سال (۱۹۹۶) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است:
«سرپناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست، سرپناه مناسب یعنی آسایش مناسب، فضای مناسب، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداری و دوام سازهای. روشنایی، تهویه، سیستم گرمایی مناسب، زیرساختهای اولیه از قبیل آبرسانی مناسب، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کیفیت مناسب زیست محیطی عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابل دسترس از نظر کار و تسهیلات اولیه که همه این موارد باید با توجه به استطاعت مردم تأمین شود.» (دلال پور، ۱۳۷۹)
خانه با مطرح شدن به عنوان پیکرهای معمارانه در محیط هویت ما را محرز کرده و امنیت را بر ما ارزانی میدارد؛ و سرانجام هنگام پای نهادن به آن به آسایش دست مییابیم. در خانه چیزهایی را مییابیم که بر آنها وقوف داشته و گرامیشان میداریم. ما آنها را با خود از بیرون آورده و به خاطر آنکه بخشی از جهان ما را میسازند در کنارشان به زندگی میپردازیم. هنگام تحقق بخشیدن به سکونت خصوصی، به آزمون آنچه «آرامش داخلی» خوانده شده میپردازیم.
برای بشلارخانه قبل از هر چیزی فضا و مکان درونی است. درونی بودن آن در رابطه با بیرون آن، با کوچه و خیابان، رودخانه و مزرعه،گستردههای بیرونی روستاو شهر، دریا و زمین و آسمان، طبیعت و جهان و سرانجام همه هستی معنا و ارزش مییابد. برای او مهمترین حسن خانه این است که رویا را در خود میپروراند.و در نهایت خانه به ما این امکان را میدهد که در آرامش در خیالات خود غرق شویم.
محیط مسکونی
برای تأمین رشد اجتماعی، عرصه مسکن علاوه بر خود واحد مسکونی باید محیط پیرامون آنرا نیز در بر بگیرد. وقتی مجموعهای مسکونی ساخته میشود در واقع کانونی اجتماعی شکل میگیرد. این کانون برای حفظ ارزشهای خود به انسجام شخصی احتیاج دارد. اگر به این امر بیتوجهی شود ممکن است بخشی از پیکره اجتماع از آن جدا و ارتباط خود را با آن از دست بدهد. برای تأمین انسجام یک محله باید دو عامل را در نظر گرفت: ترکیب مناسب گونهها و اندازههای مختلف مسکن و ایجاد روش مناسب برای دادن کمکهای مالی در جهت تأمین مسکن.
محیط مسکونی از لحاظ کالبدی:
مسکن حافظ کیان خانواده و روابط بین اعضای آن است (ارتباط افقی) و محیط مسکونی روابط همسایگی و ارتباط بین خانوادهها را در بر میگیرد (ارتباط عمومی) محیط مسکونی جایی است که زمینه انطباق کودک را با اجتماع پیرامون وی فراهم میسازد و او را برای ورود به جامعه آمده میکند. از این رو ماهیت و سازماندهی محیط مسکونی نباید بر خلاف فطرت انسان باشد و به علاوه این محیط باید تامین کننده نیازهای مادی، بهداشتی روانی و اجتماعی افراد باشد. محیط مسکونی باید برآورنده نیازهایی چون محافظت، داشتن ثبات و استقلال احساس پیوستگی با طبیعت، تمایل به ابراز وجود، نیاز به زیبایی و هماهنگی اشکال و رنگها، بهرهمندی از مناظر و چشماندازهای دلپذیر باشد.
بین حجم واحد مسکونی و حجم ساختمانی که آنرا در بر میگیرد باید ارتباطی صحیح برقرار باشد. محیطی که محصور بین ساختمانهای غول آسا و خارج از ابعاد انسانی است از نظر کارشناسان سلامت روانی مناسب نیست.
مهمترین مسئله یک محیط ایجاد زمینه مناسب برای انطباق طفل با اجتماع پیرامونش است. نیازهای کودکان در سنین مختلف تغییر میکند و محیط مسکونی باید بتواند به نیازهای سنین مختلف پاسخگو باشد.
نتیجهگیری برای محیط کالبدی:
برای ایجاد شرایط مناسب زیست، مجموعههای مسکونی در هیچ حالتی نباید در مناطقی ایجاد شوند که آلوده هستند، از نورکافی برخوردار نیستند. رطوبت در آنها زیاد است و یا در معرض سر و صداهای شدید قرار دارند. محیط پیرامون مسکن باید از امکانات چندی برخوردار باشد. اولین نکته وجود فضای آزادی در مجاورت مسکن است که مستقیماً از آن قابل دسترسی است.
فضاهای بازی باید در جایی باشند که بچههای کوچک برای دسترسی به آنها ناچار به عبور از مسیرهای گذر و وسایل نقلیه نشوند. در عین حال این فضاها نباید دور از مسیر رفت و آمد طبیعی افراد پیاده باشد.
لازم است در محلات مسکونی محلهای عبور پیاده جدا از عبور سواره باشد. پیادهرویی که در معرض سر و صدا و خطرهای آمد و شد سریع است. نمی تواند محل مطلوبی برای ملاقات و صحبت همسایگان باشد.
لازم است در یک مجموعه مسکونی مکانی پیشبینی شود که امکان گردهمایی افراد محله و برقراری روابط اجتماعی را بدهد. ساختمان ساده چند منظورهای برای این امر کافی است در چنین محلی افراد میتوانند گرد هم آیند. این محل مکانی است برای مهمانیهای بزرگ خانوادگی فضای محدود داخل خانه امکان آنرا بوجود نمیآورد و بهتر است در جوار مرکز تجاری کوچک محله باشد که نیازهای روزمره ساکنین را برآورده میکند.
مسکن مطلوب چیست:
در دوران معاصر یکی از مسائلی که در مورد جامعه بشریت وجود دارد مسئله مسکن مطلوب است. اکنون به دلیل کمبود زمین و گرانی خانه افراد مجبور به بسنده کردن به مساحتهای کوچک برای مسکن خود هستند و طبعاً فضاهای خانه تا آنجا که ممکن است باید مورد استفاده قرار بگیرد و کارایی داشته باشد. علاوه بر کارایی داشتن و قابل استفاده بودن فضا، مسکن باید از نظر استفاده کنندگان نیز کارایی داشته باشد.
مطلوب است؛ یعنی داشتن شرایطی که منطبق با نیازهای استفادهکنندگان است یعنی دارا بودن شرایط موارد مورد طلب فردی که از آن پدیده استفاده میکند. لغت نامه دهخدا کلمه مطلوب را چنین معنی کرده است:
«درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضا شده و لازم شده و ضرور شده و احتیاج داشته شده و هر چیز آرزو شده و خوشایند و مرغوب، مقصود میل و خواهش» مطلوبیت مسکن نیز دقیقاً از همین تعریف ناشی میشود و مربوط به انتظاراتی است که هر فرد یا گروه استفاده کنندهای از خانه و کاشانه خود داشته و برای ایجاد آن به هر نحو ممکن میکوشد. ایجاد مطلوبیت مسکن برای افراد استفاده کننده در شرایط مختلف اجتماعی از جمله وظایفی است که به عهده برنامهریزان، معماران و طراحان مسکن است و معماران موظفند که به دنبال عوامل مؤثر در مطلوبیت مسکن برای افرادی که دارای فرهنگ ملی و یا آداب و رسوم و انتظارات خاص برای خود هستند، باشند. افراد عادی بهترین مطلوبیت را برای خانه وجود روابط مطلوب و صحیح بین افراد خانواده میدانند یعنی روابط اجتماعی صحیح بهترین عامل مطلوبیت مسکن است.
ولی به هر حال عامل مطلوبیت فضایی نیز در مطلوبیت مسکن بیتأثیر نیست و این در واقع وظیفه معمار است که باید وظیفه خود را به بهترین وجه در این باره انجام دهد و در واقع دانش کافی درباره عوامل مؤثر در مطلوبیت را پیدا کند. بهتر است در اینجا به چند تعریف که صاحبنظران درباره خانه داشتهاند توجه نماییم.
«خانه جایی که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند و اندرون خانه یا جایی که زن و بچه زندگی میکنند میبایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود.»- پیرنیا -
«خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط رابطه محیطی را بین محیط خارج و پدیدههای زیستی انسان برقرار میسازد. در خانه باید یک فرد یا یک خانواده زندگی کند. یعنی اینکه بخوابد، راه برد، دراز بکشد، ببیند و فکر کند.»- لوکوربوزیه –
خانه مرکز جهان است برای ساکنانش و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان.-مور-
«خانه در وهله اول یک نهاد است و نه یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیدهای به وجود آمده است از آنجا که احداث یک خانه پدیدهای فرهنگی است. شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تأثیر فرهنگی است که بدان تعلق دارد. حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود مفهوم عملکردها در فایده صرف یا فایده عملکردی محض خلاصه نمیشد. وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود.» – راپاپورت-
«از میان فضای پیرامونی، خانه بلافصلترین فضای مرتبط به آدمی است بطور روزمره بر او تأثیر میگذارد. اولین فضایی است که آدمی احساس تعلق فضایی را در آن تجربه میکند و مجموع حواس پنجگانه دائماً سرتاسر آن را طی میکند و در مدت کوتاهی بدان خو میگیرند. خانه مکانی است که اولین تجربههای بیواسطه با فضا، در انزوا و جمع در آن صورت میگیرد و خلوت با خود، با همسر و فرزندان، با دوست و دیگران همه و همه بیتعرض غیر در آن ممکن میگردد.» – محمدرضا حائری-
حالا به برخی از مفاهیمی که در این تعاریف آمده اشاره میکنیم.
اگر در تعریف چهارم دقیق شویم به مفاهیمی چون پدیده فرهنگی و همچنین عبارت ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی اجتماعی و واحد اجتماعی بر میخوریم.
در تعریف پنجم نیز مفاهیمی چون احساس تعلق فضایی و تجربه های بیواسطه با فضا را مشاهده میکنیم هر دو تعریف به این قضیه اشاره میکنند که مسکن فضایی است که انسان در آن مطابق با اصول و تئوری خاص خود به عبارتی فرهنگی، فعالیتهای خاص خود را میگذراند و مسکن مناسب مسکنی است که به بهترین نحوی فضای مناسب با این فرهنگ را بسازد و یا به عبارتی فضای کالبدی واجد شرایط و در برگیرندهای برای فرهنگ و طرز زندگی درست کند.
مسکن یا فضای زندگی از دو جهت باید کارایی داشته باشد یکی از نظر جوابگویی و ایجاد محیط راحت از جنبه شرایط فیزیکی یعنی ایجاد محیطی با درجه حرارت مطلوب، فشار مناسب، رطوبت معقول و کوران هوا و نور مناسب و نظایر آن و دیگری از نظر جوابگویی به نیازهای معنوی مردم، یعنی ایجاد فضاهای مناسب با طرز زندگی و نوع فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی، این دو شرایط اگر با هم به کاملترین نحوی جمع شود ایجاد مطلوبترین مسکن را خواهند نمود. و اگر هر کدام از این دو جنبه کمبودی داشته باشد مسکن به نحو خوبی پاسخگو نخواهد بود. به عنوان مثال مسکنی که از لحاظ شرایط فیزیکی با بهترین حالت طراحی و با استفاده از بهترین تکنولوژی به حالت بهینه باشد ولی فضایی مناسب با طرز زندگی افراد نداشته باشد به هیچ وجه مطلوبیت نیست و برعکس ایجاد فضایی کاملاً منطبق با شرایط فرهنگی ولی فاقد شرایط زیستی غیرقابل تحمل است.
موضوع مطلوبیت مسکن از لحاظ بیرونی و درونی نیز قابل بحث است به این صورت که از لحاظ درونی همچنان که بحث آن رفت مسکن از لحاظ بیرونی و درونی نیز قابل بحث است به این صورت که از لحاظ درونی همچنان که بحث آن رفت مسکن از لحاظ شرایط فیزیکی و فرهنگی معقول باشد. ولی این مسکن که در رابطه با محیط بیرونی خود نیز باید هماهنگی داشته باشد و بطور قطع مسکنی که از لحاظ شرایط درونی کامل است ولی از لحاظ انطباق با محیط بیرون مثلاً از نظر شرایط فرهنگی انطباق کافی نداشته باشد چندان مطلوب نخواهد بود.
در این حالت فردی که در چنین محیطی زندگی میکند تنها در درون مسکن خود آرامش خواهد داشت و این حالت را اصلاً در مورد فضای بیرونی خانهاش بدست نخواهد آورد. بنابراین هماهنگی محیط بیرون پیرامونی با مسکن نیز از شرایط لازم مطلوبیت مسکن است.در واقع وجود یک بافت مسکونی مطلوب، صحبت درباره مطلوبیت بافت مسکونی در مجال این بحث نیست و در این جا ما به بررسی عواملی که در مطلوبیت مسکن از لحاظ درونی مؤثر است می پردازیم.
عوامل کلی مؤثر بر مطلوبیت مسکن:
الف- از نظر فرهنگی: این مسئله همینطور که اشاره شد یکی از مهمترین مسائل در طراحی خانههای مسکونی میباشد. خانهای که در تقسیم بندی فضایی آن عامل فرهنگ و نحوه زیست مردم رعایت نشده باشد به هیچ عنوان خانه مطلوبی برای ساکنان آن نیست. و چه بسا دراینگونه موارد ساکنین خانه بعد از مدتی مطابق میل خود تغییراتی درپلان داخلی خانه انجام دهند. روی همین اصل معمار باید کاملاً روی فرهنگ و نحوه زیست و آداب و رسوم افراد شناخت پیدا کند و شناخت هر چه بیشتر آن باعث مطلوبیت خانه برای ساکنین خواهد بود. به عنوان مثال داشتن فضاهای مجزا برای جنسهای مختلف و سنین متفاوت، ایجاد عرصههای عمومی و خصوصی در خانه از عوامل ایجاد مطلوبیت در خانه می باشد.
ب- از نظر اقلیم: هر مسکن برای زندگی نرمال باید از نظر شرایط زیستی مناسب باشد. توجه به وضع اقلیم یکی از موارد لازم در این مورد است. مطابقت با اقلیم محل و مقابله صحیح در مقابل عوامل جوی نامناسب محلی، در ایجاد شرایط مطلوب در خانه بسیار مؤثر است. ساخته شدن خانهها با فواصل معقول برای ایجاد کوران هوای بین ساختمانهای مسکونی یا انتخاب سطح پنجره مناسب با وضع اقلیمی،میزان روشنایی و آفتابگیری کافی برای تک تک فضاهای خانه از مثالهایی است که در این باره میتوان زد.
ج- از نظر آسایش: از عوامل بوجود آورنده آسایش میتوان به این موارد اشاره نمود:
۱- بوجود آوردن فضاهای سبز
۲- ایجاد فضاهای جداگانه و محفوظ بدون خطر برای بازی بچهها.
۳- دور بودن از راهها و خیابانهای پر ترافیک، فرودگاه، کارخانه و هر منبع تولید سر و صدا و بوهای ناراحت کننده.
۴- کنترل سر و صدا: طراحی ساختمان میتواند به نحوی باشد تا عملکردهای پر سر و صدا را موجب میشود. برآمدگی زمین، موانع پوشیده با مصالح بنایی و با دیوارهای حجیم و غیر قابل نفوذ در مقابل امواج صدا بهترین محافظ را ایجاد میکند. طرح معماری میتواند طوری باشد که جهت دادن به امواج صوت ورود صدا را محدود نماید. این خاصیت میتواند با شکل دادن به دیوارها، شیبها و تقاطع ساختمان ایجاد شود.
د- از نظر امنیت: احساس امنیت یک نیاز غریزی در انسان است که در آن نیاز به کنترل محیط انسان بوجود میآورد که یکی از اهداف طراحی را تشکیل میدهد. کنترل محیط به دو صورت فیزیکی بصورت نرده، حصار، قفل و نور و زنگ خطر و کنترلهای انسانی بصورت نگهبانی و افراد ساکن محلی و نظایر میباشد.
ه- از نظر زیبایی: معمار با ایجاد یک ترکیب زیبا و دلپسند و ساده با توجه به فرهنگ و سلیقه مردم نه با استفاده از سبکهای شخصی و طراحی یک محیط طبیعی و آزاد در رابطه با حفظ محیط طبیعی زمین و ایجاد فضای سبز مناسب با اقلیم محل میتواند به مطلوبیت مسکن از نظر زیبایی بیافزاید.
و- از نظر تکنولوژی: منطبق بودن خانه مسکونی با تکنولوژی روز نیز یکی از عوامل مطلوبیت است به عنوان مثال یک آشپزخانه مجهز با وسایل تهویه خوب و وسایل برقی کارآمد و تأسیسات سرمایش و گرمایش مناسب تأثیر زیادی در مطلوبیت خانه خواهد داشت.
ز- از نقطه نظر روانی: افراد بر حسب خواسته شخصی که از طرز تفکر و آداب و رسوم زندگی نشأت میگیرد و به انتخابهای خاص از قبیل انتخاب رنگ و طرز تزیین و انتخاب فضای زندگی میپردازند، انتخاب فضاهای زندگی چه از نظر عملکردی و چه از نظر زیبایی همگی ریشه در فرهنگ و روان و اندیشه مردم دارد که رعایت آنها ایجاد مطلوبیت از لحاظ روانی خواهد نمود.
عوامل مؤثر در مطلوبیت فضاهای خانه:
این مطلب یکی از بحثهایی است که در مورد طراحی خانه بسیار اهمیت دارد. دقت در طراحی و چیدن فضاها و طراحی داخلی فضاهای خانه هر چقدر بیشتر باشد باعث مطلوبیت و کارایی بیشتر خانه است.
احترام به خانواده: خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ارتباط هایی با اعضاء خود و با جهان خارج دارد . هر یک از این ارتباطها ، نیازمند فضایی مناسب برای فعالیت های فردی و جمعی است که در مسکن رخ می دهد . رابطه این فضاها با یکدیگر و با فضای خارج و تناسبات آنها با ویژگی ها و مختصات و اهدافی که برای خانواده مطرح است و همچنین تناسب آن با فعالیتهای مرتبط ، موضوعاتی هستند که توجه طراحان را طلب می نماید . بنابراین مسکن مناسب ، شرایط مناسب رابرای زیست ساکنین خویش به عنوان یک واحد بنیادین اجتماعی (خانواده ) فراهم می نماید . معماران باید با در نظر گرفتن خواستههای خانواده در فضا، محل مناسب آن را بوجود آورند. به عنوان مثال یک آشپزخانه خوب طراحی شده و مجهز با استفاده حداکثر از فضا در ایجاد رضایت ساکنین بسیار مؤثر است. همچنین طراحی مناسب سرویسها منطبق با فرهنگ و یا آداب شستشوی خانوادههای ایرانی و یا ایجاد قفسه و کمدهای مناسب در نقاط مختلف خانه بسیار اهمیت دارد. طراحی بالکن نیز باید مورد دقت قرار گیرند که در محل مناسب و با ابعاد قابل استفاده ارائه گردد.
احترام به حقوق دیگران : مرعی داشتن حقوق سایر آحاد جامعه از جمله همسایگان تأثیری بسزا در شکلگیری مسکن مطلوب و ارتباطهای مساکن مطلوب بت یکدیگر خواهد داشت . این به آن معناست که مساکن مطلوب در عین حالی که امکان ارتباط مناسب بین افراد خانواده فراهم می آورند از بروز مزاحمت های بصری ، صوتی ، روانی و امثال آن پیشگیری می کنند.
خلوت : خلوت مسکن از ویژگی هایی است که به همراه سایر موارد فوق الاشاره از ضروریات یک محیط مناسب برای زیست انسان به شمار می رود . اگر ارتباط انسان با جهان هستی را به روابط چهارگانه ارتباط با محیطهای طبیعی و مصنوع و جامعه و خویشتن تقسیم کنیم ، وجود خلوت در محیط زندگی ، یکی از مهمترین ویژگیهای کیفی محیط است که می تواند به ایجاد زمینه مناسب ” رابطه انسان با خویش ” بیانجامد . علاوه بر آن ، آسایش خانواده و فراهم آمدن امکان ارتباط مناسب اعضای آن با یگدیگر و حتی با سایر نزدیکان ، نیازمند خلوت مسکن است . بنابراین می توان خلوت را ویژگی خاصی از مسکن دانست که به تناسب نیاز فرد یا افراد و همچنین در رابطه با هر فعالیتی ، معنای خاص خود را خواهد داشت . برای مثال فضای خلوت مورد نیاز برای عبادت با خلوت مورد نیاز برای برپایی محافل دوستانه و خانوادگی و یا مطالعه متفاوت خواهند بود .
و ذکر این نکته ضروری است که ایجاد مسکن از لحاظ کمی برای افراد بدون خانه یک قسمت حل مسئله و رفع نیاز مسکن میباشد ولی کیفیت مناسب موردی است که نباید نادیده گرفته شود زیرا نامطلوب بودن مسکن تأثیر مستقیمی در وضع اجتماع و مردم خواهد داشت.
برچست ها :